چکیده:
علامه محمد اقبال لاهوری(درگذشتة ۱۹۳۸م) در ۱۹۳۲م بنا به دعوت رسمی نادر شاه
فرمانروای افغانستان(۱۹۳۳۰۱۹۲۹)سفری به افغانستان رفت و درین سفر با شور و علاقه به
غزنه نیز شتافت و از آرامگاه سلطان محمود غزنوی و حکیم سنایی غزنوی دیدار کرد. دست
آورد این سفر که نصیب قلمرو ادبیات فارسی شده «مثنوی مسافر» سروده اقبال لاهوری
است که مکرر در کلیات اشعار فارسی اقبال لاهوری و منفرد منتشر شده است. مثنویمسافر هم سیاحت نامه منظوم افغانستان است و هم بیان احساسات سراینده نسبت به
شهرها و شخصیت های تاریخی آن سامان از جمله شهر غزنه و اشخاص آنجا همچون
حکیم سنایی و سلطان محمود. اقبال در این مثنوی عظمت دیرینة غزنه را به یاد می آورد
و ارادت خود را به حکیم سنایی اظهار می دارد.
اقبال سر آرامگاه حکیم سنایی با او راز و نیار می کند و روح حکیم سنایی از بهشت
برین جواب می دهد. اقبال در عالم بیخودی سخنانی از مجذوب شوریدة غزنی می شنود
که پر از درد و حال است. شوریده از مکر ایام و فتنه زمان و غفلت مسلمانان به خدا می
نالد. اقبال در سراسر آثار خود تحت تاثیر حکیم غزنه است و از خدابرای خود «صدق و
اخلاص سنایی» را می طلبد. هدف این پژوهش بیان نمودن تبلور های عشق و علاقه اقبال
به شهر غزنه و شخصیت های آنجاست.
Muhammad Iqbal (1877-1938) known as “Poet of East” was a
great admirer of Afghanistan and itshistoric places and
personalities.Among its places the Ghazna and from its
personalities Ali b.UsmanHujveriGhaznavi and Hakim Sanai
Ghaznavi are most favorite and respectable as for Iqbal concern.
Iqbal in his Persian and Urdu poetry made comments on these
figures and get inspiration from Sanai poetry and thoughts.Iqbal
made a trip to Ghazni in 1933 and visited there the graves of Sanai,
Sultan Mahmood and parents of Hujvairi. After his he wrote the
masnaviMusafirin which he speaks from his heart about Ghazna
and Sanai.
In this article I mentioned affiliation of Iqbal with Ghazna and its
historic personalities specially Sanai.