چکیده:
چکیدهانتخاب دستگاه معرفتی مناسب برای شناخت پدیدههای عالم, معمولا از دغدغههای روششناسان و متخصصان روش تحقیق است. موضوع محوری مقاله حاضر, رقابت دیرینه بین دریافت شهودی بهمعنای فهم بیواسطه از یکسو, و ادراک عقلی نظاممند از سوی دیگر است. در عرصه تحلیل اطلاعات, امروزه این دعوا بهصورت رقابت بین دو مکتب یا پارادایم تحلیلی(تحلیل اطلاعات شهودی و تحلیل اطلاعات ساختارمند) جلوهگر شده و ادبیات گستردهای را در حوزه مطالعات اطلاعاتی بهخود اختصاص داده است. دانش اطلاعاتی به تاسی از سایر حوزههای علوم, در تلاش برای حرفهای و علمی شدن, دورهای را با تسلط پردازش سیستماتیک سرکرده, سپس با اوج-گیری پژوهشهای شناختی در بارهی درک شهودی, شاهد رواج گسترده اندیشهورزی اطلاعاتی در این حوزه بوده و سرانجام, بهسوی بهرهگیری متناسب و هوشمند از دو پارادایم حرکت کرده است.
Choosing the appropriate epistemic device to understand the phenomena of the world is usually one of the concerns of methodologists and experts in research methods. The subject matter of this article is the long-standing competition between intuitive perception, which means immediate understanding, on the one hand, and systematic rational perception, on the other hand. In the field of information analysis, the spread of this dispute has been manifested as a competition between two analytical schools or radiams (analyzing Shahidi information and structured information analysis) and has appropriated the research literature in the field of study. Knowledge from other fields of science, in an effort to become professional and scientific, led courses with systematic processing training, then with the peak of cognitive research about intuitive knowledge, he witnessed the spread of deep thinking information in this field and finally, Towards. Full and intelligent utilization has moved from two paradigms.
خلاصه ماشینی:
اگر فرآيند تصميم گيري فوق را در معرض قضاوت داوران قرار دهـيم ، چـه قضـاوتي دربـاره اين دو تصميم خواهند کرد؟ آيا به شما نخواهند گفت که ايـن همـه هزينـه و اتـلاف وقـت بـراي رسيدن به همان تحليلي که کارشناس يک نفـره شـما در روز اول ارائـه کـرده بـود امـر بيهـوده اي نيست ؟ برعکس ، آيا به شما اين انتقاد را وارد نخواهد کرد که چرا موضوع به اين مهمي را فقط به قضاوت يک کارشناس واگذار کرده و به آن بسنده کرده ايد؟ با تأمل در مثال فوق به پرسش اصلي مقاله حاضر ميرسـيم و آن اينکـه کـدام يـک از ايـن دو مدل يا پارادايم فوق براي حرفه ي تحليل اطلاعات مناسب تر است ؟ براي جواب دادن به پرسش ، ابتدا تلاش هايي را که در جامعه ي اطلاعاتي کشـورهاي مختلـف براي حرکت از تحليل شهودي به سوي تحليل سيستماتيک صورت گرفته است بررسي ميکنيم و روش تحليل ساختارمند١ را به عنوان برجسته تـرين نمونـه تحليـل سيسـتماتيک تشـريح مـينمـاييم ؛ سپس در بخش بعدي مقاله انتقادات وارد بر تحليل سـاختارمند و کاسـتيهـاي آن را توضـيح مـي دهيم و تلاش هاي دانشمندان علوم شناختي را براي احيا و بـازفرآوري تحليـل شـهودي کـه اتفاقـا خاستگاه امنيتي نيز دارد تشريح مي کنيم ؛ پس از آن به نسخه هايي که براي استفاده از هوشـمندانه 1 نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ١٦٣ 1.