چکیده:
نگاه های بخشی و منطقه ای سبب افول دستیابی به برنامه های میان مدت و کاهش تحقق پذیری اسناد بالادستی می شود. در صورت نبود نگاه سلسله مراتبی به بودجه و برنامه ها، شاهد آن خواهیم بود که هم در مرحله اول، بودجه و برنامه های توسعه هم راستا نباشد و هم سند چشم انداز 20ساله با برنامه ها در یک راستا نباشد. نگاه سیستمی برخلاف نگاه تجزیه گرایانه بودجه را در سطح کلان مورد بررسی قرار می دهد؛ البته تفکر سیستمی در تنظیم بودجه در تضاد با تفکر تحلیلی تجزیه مدار نیست. در واقع، این دو مکمل یکدیگر هستند. طبق رهیافت این گزارش، مطالعه فرایندهای به هم پیوسته اجزای سیستم مفیدتر از تحلیل ریز آن هاست؛ زیرا نبود نگاه سیستمی در تنظیم بودجه، ترویج تفکرات جزیره ای، عدم شناسایی به موقع مسایل و ضعف ها در بودجه ریزی و حرکت در خلاف مسیر سیاست های برنامه های توسعه را به همراه دارد؛ مواردی که تزلزل امنیت اقتصادی کشور را سبب می شود. انسجام فکری، قاعده مندی سیاست های مالی، رشد سهم درآمدهای مالیاتی، سازش پذیری بودجه و غالب شدن نگاه ملی بر استانی به عنوان راهکارهای برون رفت از پیامدهای منفی بی توجهی یا کم توجهی به نگاه سیستمی در بودجه ریزی پیشنهاد می شود.
خلاصه ماشینی:
طبق رهیافت این گزارش، مطالعه فرایندهای بههمپیوسته اجزای سیستم مفیدتر از تحلیل ریز آنهاست؛ زیرا نبود نگاه سیستمی در تنظیم بودجه، ترویج تفکرات جزیرهای، عدم شناسایی بهموقع مسائل و ضعفها در بودجهریزی و حرکت در خلاف مسیر سیاستهای برنامههای توسعه را به همراه دارد؛ مواردی که تزلزل امنیت اقتصادی کشور را سبب میشود.
پرسش مهمی که با آن مواجهیم، این است که آیا بزرگی برنامههای اصلاحاتی و توسعهای بودجه سالانه در راستای دستیابی به اهداف برنامههای توسعه 5ساله و سند چشمانداز 20ساله است؟ با توجه به نقش مطلوب و کاربرد مؤثر تفکر سیستمی در تحلیل حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، در این گزارش ابتدا به بررسی جایگاه این تفکر در بودجهریزی و پیامدهای بیتوجهی به آن پرداخته میشود.
1ـ نگاه سیستمی و اهمیت آن در بودجهریزی با توجه به نقش توسعه بهعنوان عالیترین هدف در برنامههای کلان و اقتصادی کشورهای درحالتوسعه، مطالعه و تحقیق در این زمینه و ارائه راهکار برای تحقق و نیل به این هدف عالی همواره از اولویتهای برنامههای بلندمدت بوده است.
بیتوجهی به برنامههای کلان اقتصادی: بودجه سالانه کشور باید در راستای اهداف اسناد بالادستی (سند چشمانداز20ساله و برنامههای 5 ساله توسعه) باشد حال آنکه نبود مسیری مشخص برای هریک از ردیفهای بودجه، هم سبب هدررفت و هم سبب سردرگمی بودجه و دور شدن از اهداف کلان و ناهمترازیها میشود.
مطابق نمودار شماره 2، نبود نگاه سیستمی در تنظیم بودجه به سه خروجی منفی ترویج تفکرات جزیرهای، عدم شناسایی بهموقع مسائل و ضعفها در بودجهریزی و حرکت در خلاف مسیر سیاستهای برنامههای توسعه منجر میشود که هرکدام به سبب تشدید بیثباتیها در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، امنیت اقتصادی کشور را متزلزل میکنند.