چکیده:
برقراری «روابط استراتژیک» و «اتحاد» با قدرتهای بزرگ، به ویژه ایالات متحده آمریکا، ساخت حوزه نفوذ یا «عمق استراتژیک» و برقراری روابط نزدیک با کشورهای همسایه ایران بخشی از الگوهای رفتاری رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی برای توازن، مهار و تضعیف جمهوری اسلامی است. اسرائیل عمق استراتژیک خود را جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان عراق قرار داده و با امضای پیمان ابراهیم کوشیده است در کنار مرزهای جنوبی ایران جای پایی برای خود باز کند. نقش آذربایجان و اقلیم کردستان برای اسرائیل مانند نقش سوریه و لبنان برای ایران است. اما رژیم صهیونیستی تنها به «موازنه قدرت» و «موازنه تهدید» بسنده نکرده و کوشیده است با پشتیبانی از گروههای تجزیهطلب و تحریک شکافهای قومیتی در ایران، نظام جمهوری اسلامی را از درون به چالش بکشد. مجموع این اقدامات همراه با انگشت گذاشتن روی نقاط آسیبپذیر با هدف تضعیف حریف در راستای راهبرد «موازنه فراگیر» انجام میشود. هدف کلیدی این پژوهش پاسخگویی به این پرسش است که راهبرد «موازنه فراگیر» رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران دارای چه مولفههایی هستند و کدامیک برای اسرائیل از اولویت بیشتری برخوردارند؟ روش پژوهش «کیفی» و موضوع با بهرهگیری از نظریه «موازنه فراگیر» کنکاش شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد دولتسازی و ملتسازی معیوب، که از ویژگیهای خاورمیانه میباشد، ایران و اسرائیل را به پیروی از راهبرد «موازنه فراگیر» ترغیب کرده است. این پژوهش نتیجه میگیرد که اتحاد با دولتهای منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای، تقویت توان نظامی، ساخت عمق استراتژیک، نفوذ اطلاعاتی و تحریک شکافهای قومیتی در ایران اولویتهای اسرائیل در «موازنه فراگیر» هستند.
Establishing “strategic relationship” and forming “alliance” with big powers, particularly the U.S., building sphere of influence or “strategic depth” and establishing close relations with Iran’s neighbers are parts of the Zionist regime’s behavior pattern in foreign policy to balance, contain and weaken the Islamic Republic.Israel considers Republic of Azerbaijan and Iraq’s Kurdish region as its strategic depth. By signing the Abraham Accords, it has worked to find a foothold in Iran’s southern borders. Azerbaijan and Iraqi Kurdistan for Israel are equal to the role Syria and Lebanon play for Iran.But Israel has not sufficed to “balance of power” and “balance of threat”. It has worked to challenge the Islamic Republic by supporting Iranian separatists and provoking ethnic divisions in Iran. These actions plus focusing on internal vulnerabilities to weaken the rival are in line with “omni-balancing” strategy.The key goal of this research is to answer this question: What are the components of the Zionist regime’s “omni-balancing” strategy towards the Islamic Republic of Iran, and which of them are of priority for Israel?This research has employed “qualitative method” and has used “omni-balancing” theory to explore the issue.The findings of the research show that defective state-building and nation-building, which are the characteristics of the Middle East, have encouraged Iran and Israel to pursue “omni-balancing.”This research concludes that forming alliance with regional states and global powers, enhancing military might, building strategic depth, intelligence penetration and inciting ethnic divisions in Iran are priorities of Israel’s “omni-balancing” strategy.
خلاصه ماشینی:
بررسي راهبرد موازنه فراگير اسرائيل در برابر جمهوري اسلامي ايران 58 مرتضي نورمحمدي ١ | علي اکبر داريني *2 سال شانزدهم چکيده بهار ١٤٠٢ برقراري «روابط استراتژيک » و «اتحاد» با قدرت هاي بزرگ ، به ويژه ايالات متحده آمريکـا، سـاخت حوزه نفوذ يا «عمق استراتژيک » و برقراري روابط نزديک با کشورهاي همسايه ايران بخشي از الگوهـاي رفتاري رژيم صهيونيستي در سياست خارجي براي توازن ، مهـار و تضـعيف جمهـوري اسـلامي اسـت .
هدف کليدي اين پژوهش پاسخ گويي به ايـن پرسـش اسـت کـه راهبـرد «موازنـه فراگير» رژيم صهيونيستي در برابر جمهوري اسلامي ايران داراي چه مولفه هايي هستند و کـداميک بـراي اسرائيل از اولويت بيشتري برخوردارند؟ روش پژوهش «کيفي» و موضوع با بهره گيري از نظريه «موازنـه شاپا چاپي: ١٨٥٧-٢٥٣٨ فراگير» کنکاش شده است .
دست به «موازنه سازي دروني» زده و از سوي ديگر با تقويت «اتحـاد» بـا دولـت ايـالات متحده آمريکا و ساخت «عمق استراتژيک » از طريق گسترش روابط با همسايه هاي ايـران و ايجاد ١٦٤ سال شانزدهم | شماره پنجاه و هشتم | بهار ١٤٠٢ زيرساخت هاي اطلاعاتي در کشورهاي هم مرز با ايران «موازنه سازي بيروني» را دنبـال کرده است .
پيشينه پژوهش بررسيهاي نويسنده هاي اين پژوهش در منابع باز نشـان مـيدهـد کـه تـا کنـون پـژوهش هـاي گوناگوني در باره تقابل ايران و اسرائيل يا به کارگيري «موازنه فراگير» در سياست خارجي دولت ها انجام شده اند اما هيچ پژوهشي به کنکاش در باره راهبرد «موازنه فراگير» رژيم صهيونيستي در برابر جمهوري اسلامي ايران نپرداخته است .