چکیده:
بسیاری از امشاسپندان و ایزدان مزدیسنان در شاهنامه حضور دارند؛ این حضور، گاه آشکار است و گاه با بیانی کنایی و تلویحی نشان داده شده است. در داستان پادشاهی همای چهرآزاد ـ دختر/ همسر بهمن ـ از سپهبدی رشنواد نام سخن رفته است که با توجّه به اشارات موجود در متن و با در نظر داشتن خویشکاریها و نیز، ملازمت ایزد رشن با سروش و ایزد مهر، به نظر میرسد بتوان او را بدل حماسی یا تجسّم انسانی ایزد رشن به شمار آورد. این نوشتار مختصر، سعی در تبیین و توضیح این نکته دارد.
خلاصه ماشینی:
ناگفته نماند که این توالی و ترتیب روزهای منسوب به این سه ایزد نیز در خور توجه است: ز گیتی برآمد سراسر خروش, , بَدآذر بُد این جشن، روزِ سروش (فردوسی، 1386: 6/411/680) بدین مهرماهِ گزین، روزِ مهربیاراست ایوانِ کیخسروی, , کز آن، راستی رفت مهرِ سپهر،برافراخت ایوان بدو از نوی (همان: 4/373/ 30ـ3129) در داستان بیژن و منیژه هم، در ابیاتی که رستم در حق کیخسرو دعا میکند و به واقع، برگردانِ یک دعا و آفرینِ باستانی است که در بیستودومین فصل شایستناشایست (ص 60ـ 257) آمده، در برخی نسخههای شاهنامه ـ از جمله نسخة فلورانس (ص 396) ـ یادکردی از مهر و سروش و روزهای منسوب به آنها میبینیم،1 امّا باز هم از رَشن و هجدهمین روزِ ماه که از آنِ اوست، اثری دیده نمیشود: چو مهرِ سپهر آورد دی به مهرهمیشه سروشت به روز سروش, , ترا تازهتر باد هر روز چهرنگهبان و افزونترت رای و هوش (فردوسی، 1369: 396) در فرهنگ جهانگیری، بهعنوان شاهد مثال برای روز رشن، بیتی از شاهنامه نقل شده است (نک: یاحقی، 1375: ذیل رشنروز) که نگارنده، آن را در هیچیک از شاهنامههای چاپی نیافت.
بیتِ مذکور در آن فرهنگ، این است: چو مهرِ سپهر آورد روزِ رش, , ترا زندگی باد پدرام و خوش هرچند به نظر میرسد در این بیت، رشن در تنگنای قافیه بهصورت «رش» آمده است، اما چنین نیست زیرا معاصران فردوسی، از جمله عنصری (نک: یاحقی، همان: 215)، نیز آن را، بیآنکه کلمة قافیه بوده باشد، بهصورت «رش» به کار بردهاند: درآمد در آن خانة چون بهشت, , به روزِ رش از ماهِ اردیبهشت بنابراین اگر بیت مضبوط در فرهنگ جهانگیری را، که حتی در نسخهبدلهای مذکور در چاپ دکتر خالقی نیز نیست، نادیده بگیریم و الحاقی بدانیم، میتوانیم حکم کنیم که در شاهنامه، هیچ اشارة صریح و آشکاری به ایزد رشن و رشنروز وجود ندارد.