چکیده:
داشتن الگوی حکومت داری و حاکمیت متناسب با ارزش ها و فرهنگ هر جامعه، ضرورتی انکار ناپذیر است. حکومت در بافت نظام اسلام تنیده شده است و پیامبر اکرم (ص) طبق فرمان خداوند تبارک و تعالی در مدینه، اساس حکومت اسلامی را پیریزی نمود و مسلمانان صدر اسلام با وی بر اساس ایمان به خداوند و قبول پیامبری و ریاست وی بر خویش و پیروی از هر چه از جانب خداوند آورده که از آن جمله مقررات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بود، بیعت کردند و پیوند یاری و اطاعت با وی بستند .خداوند از ابتدای خلقت انسان، جامعه را هیچ گاه بدون پیامبر و هدایتگر نگذاشته و مدیرانی چون انبیاء را برای هدایت مردم فرستاد، و ایشان در حد قابل توجهی در مدیریت اجتماع هم موفق بودند و جوامع خود را به سوی رشد و تکامل و پویایی سوق میدادند. لذا استقرار و دوام حکومت به ویژه با شاخصههای دینداری و عدالت، بدون کارگزاران و مدیران شایسته عملی نخواهد بود. یکی از راهکارهای مهم حفظ نظام دینی و بقای آن عملکرد مطلوب آن و حل مشکلات جامعه در عرصه های مختلف بر اساس مبانی اصیل اسلامی است. به طور مسلم یکی از راه های کارآمدی نظام، باز شناسی مبانی فکری و ارزشی نظام اسلامی است تا بتوان با الگو برداری صحیح و متناسب با زمان، از حکومت علوی، حکومت حقه علی ابن ابی طالب(ع) را یک الگوی تمام عیار برای تمامی عدالت پیشگان و آزادگان عالم معرفی کرد. امام علی(ع) به عنوان یک انسان کامل به موضوعات و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پرداخته و چشم اندازهای گرانقدر خویش را در دوران حکومت پنج ساله خود ـ که فصل درخشانی را در تاریخ حکومت های جهان رقم زده ـ عرضه کرده است، و نهج البلاغه مملو از مباحث نظری و عملی تراویده از اندیشه و سیره آن حضرت در عرصه سیاست و حکومت می باشد که میتوان ادعا کرد الگویی از مبانی ارزشی و نظری در باب مدیریت درآن، ارائه شده است.