چکیده:
هدف پژوهش تبیین جایگاه روش پدیدارشناسی در پژوهشهای حوزه علوم تربیتی بود. برای دستیابی به هدف از رویکرد پژوهش تحلیلی استنتاجی به ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج پژوهشهای پیشین پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش مطالعات منتشر شده در طی سالهای 1402-1388 در بانکهای اطلاعاتی که مقالات با کیفیت رانمایه میکند از جمله: سیناپس، مگیران، نورمگز، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، ایرانداک، گوگل اسکولار، پروکوئیست، به انگلیسی و فارسی جمع آوری بوده که مورد مقایسه قرار گرفتند که از آنجا که کلیه منابع و مدارک موجود استفاده شده است، نمونهگیری انجام نشد. مراحل گردآوری دادهها شامل: 1- بررسی و شناسایی منابع مرتبط با موضوع 2- شناسایی و استخراج پژوهشهای حوزه مربوطه. 3- طبقه بندی وکدگذاری پژوهشها. ابزار پژوهش مصاحبه، برای تجزیه و تحلیل دادها از روش تحلیل محتوا، روش 7 مرحلهای کلایزی، کدگذاری موضوعی، تحلیل انعکاسی یا تاملی با استفاده از روش 6 مرحلهای ون منن استفاده شده است. یافتهها نشان داد مطالعات انجام شده در حوزه علوم تربیتی از نظر بافت و زمینه (دانشگاه، مدرسه) و ویژگی آزمودنیها (دانشجو، استاد، معلم، دانش آموز) با هم متفاوت هستند. توجه و شناسایی پدیدههای مختلف مربوط به علوم تربیتی، استفاده از ابزارهای مناسب گردآوری دادهها، تجزیه و تحلیلهای دقیق، برای انجام هر چه بهتر پژوهشهای علوم تربیتی با روش کیفی و پدیدارشناسی باید مورد توجه دقیق قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
ويژگيهاي تحقيق کيفي پديدارشناسي (کراسول ٢، ٢٠٠٠) نقطه تمرکز فهم ماهيت و جوهر يک تجربه مسائل مناسب جهت بررسي مسائلي که نياز به توصيف ماهيت يک پديده زنده دارند مقومات فلسفه ، روان شناسي و آموزش عالي واحد تحليل مطالعه عده اي از مردم که صاحب تجربه مشترکي هستند شکل گردآوري داده ها انجام دادن مصاحبه با افراد و حتي استفاده از مستندات ، مشاهدات و يا هنر روش تحليل داده ها تجزيه و تحليل تم براي گزاره هاي مهم ، واحدهاي معني، توصيفات ساختاري و متني (زمينه اي)، توصيف جوهر پديده گزارش مکتوب توصيف جوهر و ماهيت يک تجربه اما اين که کدام معيار را ميتوان به عنوان معيار کيفيت يک مطالعه پديدارشناسي مورد قضاوت قرار داد جاي بحث دارد؟ پديدارشناختي صورتي از پژوهش تفسيري است که کانون توجه خود را بر ادراک بشر، به ويژه کيفيت هاي زيباشناختي تجربه ي وي معطوف ميسازد و ارتباطي بسيار نزديک با پژوهش هنري دارد.
در واقع اعتقاد کراسول بر اين است که براي تعيين اعتبار پژوهش پديدارشناسي پنج پرسش ممکن است از محقق پرسيده شود: ١-آيا مصاحبه گر بر محتواي ارائه شده از سوي مشارکت کنندگان (به نحوي که توصيفات آنان بازتاب واقعي تجربه شان نباشد) اثرگذار بوده است ؟ #$$003 > فصلنامه ايده هاي نو در تعليم و تربيت ، دوره سوم ، شماره نهم ، زمستان ١٤٠ ٢-آيا رونويسي محتواي مصاحبه ، صحيح صورت گرفته است و آيا شامل معني کل مصاحبه بوده است ؟ ٣-در انجام تجزيه و تحليل رونوشت ها آيا نتايج ديگري غير از آنچه محقق استخراج نموده و پيشنهاد داده ، قابل رديابي و استخراج است ؟ ٤-آيا اين امکان وجود دارد تا از توصيف ساختاري عمومي به رونوشت ها رسيد و به محتوايي خاص و مثال هايي عمومي از تجربه مشارکت کنندگان (روش معکوس ) دست يافت ؟ ٥-آيا توصيف ساختاري مربوط به موقعيتي بخصوص است ؟ يا مربوط به تجربه اي در يک موقعيت ديگر است ؟ اما استاندارد وضع شده از سوي کراسول براي سنجش کيفيت پديدارشناسي به اين شرح ميباشد: ١.