چکیده:
سازوکار دینی شدن علوم بشری را باید در دینی شدن فرایند شناختاری تحقیق جستوجو کرد.اثبات این نظریه،در گرو بررسی چگونگی تحقیق علمی و سپس دینی شدن آن است.مقالهء حاضر با بررسی فشردهء هر دو مسئله،هدف یادشده را دنبال میکند.اثبات و تبیین این نظریه، علاوه بر برجسته کردن مسئلهء دینی شدن روش علوم انسانی و تجربی در قلمرو فلسفهء علوم اسلامی و بشری،بر لزوم تعامل و همکنشی جدی میان عالمان علوم دینی و بشری تأکید میکند.
خلاصه ماشینی:
"در اینصورت این پرسش مطرح میشود که آیا روش خاص پژوهش در معرفت دینی،روش فقاهتی یا اجتهادی معمول در مراکز دینپژوهی است؟آیا روش درست،روش هرمنوتیک یا اسلوب فهم متن است؟آیا روش اهل تفکیک(مکتب معارف خراسان)و اخباریون میتواند درست تلقی شود؟آیا روش پدیدارشناسی میتواند روش کارامد در دینپژوهی به حساب آید؟آیا روشهای تاریخی و تطبیقی در دینپژوهی کارایی دارند؟آیا روش ملاصدرا که به اصل جامعیت روش،یعنی جمع میان عرفان و برهان و قرآن در دستیابی به حقیقت دین تأکید دارد،بهترین روش نیست؟ تأمل در قرآن و آموزههای اهل بیت(ع)نشان میدهد که روش معرفتی-تعلیمی و اسلوب عرفانی تزکیهء نفس،هر دو تأکید و تشویق شده است.
پس میتوان نتیجه گرفت که فرایند شناختاری تولید معرفت دینی از تولید و بازسازی یا احیای معرفتهای پایهء دینی آغاز میشود و در مرحلهء استنتاج و تدوین علمی پایان مییابد،و این فرایند که روششناسی تئوریک دینپژوهی را شکل میدهد،دارای سه رکن روششناختی بنیادین است:ضرورت طی مراحل عمومی ششگانهء معرفتی تحقیق در دینپژوهی؛لزوم توجه کامل به روش خاص جامع؛ضرورت عنایت به راهبردهای اساسی.
اشتراک و همبستگی در مراحل تحقیق:هر دو فرایند از معرفتهای پایه آغاز و در مرحلهء استنتاج و تدوین پایان میپذیرند؛یعنی نخست باید پژوهشگر،مبانی،معرفتی، جهانبینی،انسانشناسی و دینشناسی خویش را بازسازی و احیا کند؛وگرنه با مبانی معرفتی غلط و مرده،نمیتوان انتظار تولید و کشف حقایق علمی و دینی از او داشت.
اشتراک در راهبردهای اساسی پژوهش:چنانکه مطرح گردید تحقیق دینی و علمی علاوه بر بر روش خاص،یک سلسله راهبردهای اساسی عام دارند که توجه به آنها به عنوان شرط لازم تلقی میشود؛مانند لزوم اتخاذ رویکرد تطبیقی در تحقیق،یا ضرورت بررسی زمینهها یا پیشینهء تاریخی یک موضوع که بررسی پروندهء معرفتی مسئله را مورد تأکید قرار میدهد."