چکیده:
در این نوشتار، پس از اشاراتی کوتاه و گذرا به تعریف و مبانی تفسیر اجتهادی قرآن و
بیان تفاوتهای آن با سایر شیوههای تفسیری، سه مؤلفه مهم در تفسیر عقلی ـ اجتهادی،
بیان، شرح و نمونهیابی شده است، که عبارتند از:
1. توسعه مفهومی و الغای خصوصیت؛
2. تطبیق مصداقی ؛
3. تحلیل گری و مفهوم شکافی.
مراد از توسعه مفهومی، گسترش مفهوم آیه و سرایت آن از «مورد» به غیر آن است.
مفهوم شکافی نیز به معنای شکافتن مفهوم آیه به سمت عمق است، بر خلاف توسعه
مفهومی که حرکت در سطح آیه و پیشروی عرضی است.
برای هر یک از این مؤلفهها، نمونههایی از روایات تفسیری و متون تفسیری ارائه شده
است و به دلیل وضعیت بهتر تفسیر اجتهادی در تفاسیر جدید، نمونهها بیشتر از تفاسیر قرن
حاضر، انتخاب شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"نقش سلبی: گاه عقل، تنها میتواند بگوید که کدام معنا مراد نیست، اما این که مراد آیه چیست، از منبع دیگری باید جست وجو کرد؛ مثلا علامه طباطبائی در ذیل تفسیر آیه «الی ربها ناظرة»(10)؛ «به سوی پروردگار خویش نگرندهاند»، مینویسد: مراد از نظر کردن به خدا، نظر حسی نیست که مربوط به چشم جسمانی و مادی است، زیرا برهانهای قطعی بر ناممکن بودن آن دلالت دارند.
وقتی شیوه مؤلفی، تفسیر عقلی ـ اجتهادی باشد، بدین معناست که باید عقل عرفی و مصطلح، و علم قدیم و جدید، و همه توان تفسیری خود را به کار گیرد تا معنایی عمیقتر از آیات به دست دهد؛ مثلا مفسر میتواند در شرح آیه«لم یلد و لم یولد» از کنار آن بگذرد و به ظهور آن اکتفا کند و آن را به دیگر صفات سلبی خدا، تعمیم ندهد، اماگریزی از تحلیل آن ندارد.
3. نویسنده تفسیر تسنیم، پس از شرح و بررسی آیات خلقت انسان (بقره، آیات 39ـ40) در ماجرای امر الهی به سجده فرشتگان بر آدم علیهالسلام ، خود را میان دو محذور عقلی میبیند: نخست این که این فرمان نمیتواند تکوینی باشد، و گرنه سر پیچی از آن برای احدی ممکن نبود ؛ دیگر آن که تشریعی نیز نیست، زیرا فرشتگان اهل تکلیف نیستند و از طرفی، اطاعت در مقابل عصیان است و چون آنان نمیتوانند عصیان کنند، پس اطاعت تشریعی نیز درباره آنها معنا ندارد."