چکیده:
در این مقاله ابتدا با بیان تعاریفی برای عقلانیت و انواع آن معیاری عام برای عقلانیت ارائه شده و در پی آن انواع نسبیت گرائی و لوازم و نتایج آن نقد و بررسی گردیده است در ادامه پس از ارائه شرح مختصری از فسفه علم تامس کوهن نشان داده شده است دید گاههای وی مستلزم نسبیت گرائی در حیطه معرفت علمی است و در پایان مقاله نیز اشکالات و نادرستیهای رویکرد وی نقد و بررسی شده اند.
خلاصه ماشینی:
"بر این معیار نیز اشکالاتی وارد کردهاند: 1- عقلانیت چنین مکانیسم و فرایند تجربی که شامل خودش نمیشود، از کجا حاصل شده است؟ 2- ثبات و همه جایی بودن چنین فرایندی به چه دلیل است؟ 3- در این معیار، عوامل مبهم و گنگی چون تأیید گزارههای غیر پایه توسط پایه (چگونه؟) و قابل اعتماد بودن فرایند تحصیل باورهای معقول دخیل هستند که در عمل استفاده از آن را مشکل و دلبخواهانه میسازند؛ 4- این معیار، عقلانیت را امری فردی و متغیر میسازد که راه را بر نسبیتگرائی و عدم امکان داوری در مورد سیستمهای معرفتی گوناگون باز میکند؛ 5- در این روش، تکیه بر قضاوتهای شخصی خود نوعی دور منطقی است، چرا که شخص با پیشفرضهایی به داوری مینشیند که میخواهد از مقایسه باورهای دیگر با آنها، معیار عقلانیتی را به دست آورد که شامل تمام باورها باشد.
این ادعای تامس کوهن که "معیار هر چیزی داخل پارادایم است و فراتر از آن چیزی وجود ندارد،" اگر شامل خودش بشود، صرفا" درون یک پارادایم خاص صادق خواهد بود نه تمام پارادایمها، اما اگر حکمی فراپارادایمی باشد(همانگونه که تامس کوهن خود عملا" به چنین چیزی قائل است و احکام علمشناسی خودش را فراتر از پارادایمهای خاص مینشاند و آنها را از زمان ارسطو تا حال صادق میداند)، در آن صورت میتوان احکامی کلی و فراپارادایمی و مستقل از فرهنگها و چارچوبها صادر کرد.
در مورد تخصیص وزنهای متفاوت به معیارها، ما هم با ادعای کوهن مبنی بر عدم توافق هواداران پارادایمهای گوناگون در تعیین اهمیت برخی مسائل موافقیم؛ اما این واقعیت مستلزم غیر عینی و شخصی بودن رقابت پارادایمها نیست و نقشی در ارزیابی معرفتشناختی تئوریه و گزینش تئوری برتر ندارد، چرا که در ارزیابی تئوریها به روابط آنها با دادهها و اطلاعات تجربی نظر میکنیم نه به انگیزههای فردی دانشمندان."