خلاصه ماشینی:
تفاوت مهم دیگری هم بین این دو نظریه وجود دارد که از امتیازات نظریه یادگیری اجتماعی محسوب میشود،و آن عبارتست از توانایی عدم بروز رفتار یاد گرفته شده توسط انسان که مستند و مسبوق به توانایی پیشبینی نتیجهء بروز رفتار با استفاده از فرایندهای شناختی است.
چون رفتار والدین تقویتکننده است کودک برای پاداش دادن به خود از آنها تقلید میکند.
به نظر باندورا صرف قرار گرفتن در معرض رفتار«الگو»بیآنکه پاداش یا تنبیهی در کار باشد برای یادگیری رفتار کافی است.
در مورد گروه گواه،الگو(خانم)رفتار کاملا متفاوتی از خود نشان میدهد که بروز آن جز از راه مشاهده و تقلید ممکن نیست و کودک هم همان رفتار را تقلید میکند.
نتیجه اینکه بسیاری اوقات فقدان پاسخ ممکن است به علت منع یا خودداری باشد نه به جهت عدم وجود پاسخ لذا اگر کودکی را بهواسطهء رفتاری که آموخته تنبیه کنیم،آن رفتار را در شرایط مشابه بروز نخواهد داد،اما همان رفتار را در شرایطی مشابه شرایط یادگیری بروز خواهد داد و منع یا بازداری حاصله مؤثر نخواهد بود.
باندورا براساس آزمایشهای خود معتقد است حضور الگویی برای رفتار منع شده باعث آزاد شدن یا«رفع منع18»از پاسخهایی میشود که از پیش در مجموعهء رفتارهای کودک وجود داشده است.
به عقیده نظریه پردازان یادگیری اجتماعی که بر شناخت تکیه میکنند،انسان در طی زمان روی اطلاعات ناشی از تجارب خویش کار میکند و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد،و از اینرو اسیر رخدادهای محیط نیست.