چکیده:
تجسم اعمال، تبیینی از چگونگی ارتباط میان اعمال و ملکات دنیوی با جزای اخروی
است. این نظریه فلسفی، حاصل تلاشی عقلانی با هدف تبیین فلسفی عقیده
پیکرپذیری کردارها میباشد که به بهترین وجه، از سوی ملاصدرا و پیروان وی
انجام گرفته است، به این صورت که افعال و اعمال انسان اگرچه بروز و ظهورش در
این دنیا به نحو عرض است و بقا ندارد، تکرار آنها موجب پیدایش صفات و ملکاتی
است که سبب پیدایش موجودات آن جهانی خواهد شد.
به عقیده ملاصدرا، اگر ثبوت و تقرر دائم ملکات نفسانی بر تجسم اعمال را تا ابد
نپذیریم، خلود اهل معصیت در جهنم و عقاب آنها توجیهی ندارد؛ چرا که اگر
منشأ خلود و جاودانگی را عمل یا حالت زائلشده بدانیم، به بقای معلول با زوال
علت ملتزم شدهایم که آن نیز محال است. لذا مسئله خلود در عذاب را معقول
دانسته است؛ چرا که کیفرهای اخروی بازتاب عینی، بلکه تجسم واقعی اعمال
دنیوی است، نه به صورت قراردادی و جدا از عمل؛ بنابراین، کیفر الهی ناعادلانه
و نابرابر با جرم تلقی نمیشود.
خلاصه ماشینی:
"اعتقادات باطل و خلق و خوهای نکوهیده و اعمال زشت خود ندارد و همین امور، در جهان دیگر به صورت عذاب و دوزخ نمودار میشود؛ به عبارت دیگر، کیفرهای اخروی بازتاب عینی و تجسم واقعی اعمال دنیوی است، نه آنکه مانند کیفرهای وضعشده از سوی قانونگذاران این جهان، صرفا اعتباری و قراردادی باشد؛ در نتیجه، شبهه یادشده، خودبهخود دفع میشود و کیفر الهی، ناعادلانه و نابرابر با جرم، قلمداد نمیگردد.
(1) ملاصدرا در اینجا، میزان را بر اساس مبنای خویش در تبیین تجسم اعمال توجیه کرده است و در اثر دیگرش مفاتیح الغیب، بعد از ذکر این مطالب، با تقسیم میزان به دو قسم محسوس و معنوی، بیان میکند که اعمال جوارحی، چه خیر و چه شر، داخل در میزان محسوس است، اما اعمال باطن، میزان آنها عدل و این عدل، میزانی عقلی است؛ بنابراین، اعمال محسوس با میزان محسوس و اعمال معنوی و باطنی با میزان معنوی وزن میشود.
به عقیده صدرالمتألهین اگر ثبوت و تقرر دائم ملکات نفسانی و تجسم اعمال را تا ابد نپذیریم، خلود اهل معصیت در جهنم و عقاب آنها، توجیهی ندارد؛ زیرا اگر منشأ خلود و جاودانگی را عمل یا حالت زائلشده بدانیم، در این صورت ملتزم به بقای معلول با زوال علت شدهایم که آن نیز محال است."