چکیده:
در این مقاله به سؤالهایی درباره زبان قرآن پاسخ داده میشود که از آن جمله است: آیا
قرآن دارای یک زبان است یا به تناسب موضوعات مطرح در آن از یک سو و سطوح و
لایههای تودرتوی معانی قرآنی از دیگرسو، دارای شیوههای گوناگون و چند زبان است؟
اگر دارای یک زبان است، همان زبان عموم عقلا و عرف مردم است یا زبان مخصوص
به خود را دارد؟ اگر دارای چند زبان است، معیار آن چیست؟ تنوع و تکثر موضوعات،
اعم از طبیعی و فراطبیعی میباشد یا به اعتبار زوایای گوناگون و اضلاع مختلف قرآن
است یا زمان، مکان، مخاطبها، قراین و فضاهای نزول، منشأ تفاوت در موضوع واحد یا
موضوعات گوناگون میشود؟ و سرانجام، قرآن خواه دارای یک شیوه یا شیوههای
گوناگون و سطوح مختلف عرضی و طولی باشد، آیا پذیرای هنجارها و قواعد خاصی
است یا خیر؟
نویسنده محترم در نهایت، چنین نتیجهگیری میکند که معقولترین رهیافت در زبان
قرآن، «زبان هدایت» است؛ یعنی راهنمایی به سوی هدف برین حیات انسان و
جهتبخشی و دعوت وی به تعالی وجودی، تا توانمندیها و استعدادهای انسانی او به ثمر
نشیند و به هدف آفرینش خویش که کمال انسانی است، نایل آمده، جاودانگی پیام قرآن
برای هدایت بشریت تحقق یابد.
خلاصه ماشینی:
"چکیده: در این مقاله به سؤالهایی درباره زبان قرآن پاسخ داده میشود که از آن جمله است: آیا قرآن دارای یک زبان است یا به تناسب موضوعات مطرح در آن از یک سو و سطوح و لایههای تودرتوی معانی قرآنی از دیگرسو، دارای شیوههای گوناگون و چند زبان است؟ اگر دارای یک زبان است، همان زبان عموم عقلا و عرف مردم است یا زبان مخصوص به خود را دارد؟ اگر دارای چند زبان است، معیار آن چیست؟ تنوع و تکثر موضوعات، اعم از طبیعی و فراطبیعی میباشد یا به اعتبار زوایای گوناگون و اضلاع مختلف قرآن است یا زمان، مکان، مخاطبها، قراین و فضاهای نزول، منشأ تفاوت در موضوع واحد یا موضوعات گوناگون میشود؟ و سرانجام، قرآن خواه دارای یک شیوه یا شیوههای گوناگون و سطوح مختلف عرضی و طولی باشد، آیا پذیرای هنجارها و قواعد خاصی است یا خیر؟ نویسنده محترم در نهایت، چنین نتیجهگیری میکند که معقولترین رهیافت در زبان قرآن، «زبان هدایت» است؛ یعنی راهنمایی به سوی هدف برین حیات انسان و جهتبخشی و دعوت وی به تعالی وجودی، تا توانمندیها و استعدادهای انسانی او به ثمر نشیند و به هدف آفرینش خویش که کمال انسانی است، نایل آمده، جاودانگی پیام قرآن برای هدایت بشریت تحقق یابد."