چکیده:
رشته مدیریت دانش به عنوان منبع و سرچشمه اصلی مزیت رقابتی در آینده شناخته شده
است. این بدان معنا نیست که در دنیای به شدت رقابتی امروز نمیتوان از مدیریت دانش
برای کسب مزیت رقابتی و پیشبرد اهداف و مقاصد نوآوری در سازمانها استفاده کرد، بلکه
میتوان قاطعانه ادعا کرد که امروزه مهارتهای مدیریت دانش میتواند در پیگیری و
تحقق نوآوری در سازمانها موثر واقع شود. در این مقاله تلاش شده است که اولا به
موضوع گذار از انقلاب اطلاعات و ورود به دوران انقلاب دانش اشاره و سپس نقش و اهمیت
دانش را تشریح کرد. ثانیا توضیح داده شود که چرا مدیریت دانش میتواند موجبات
شکوفایی و بالندگی نوآوریهای دانش را فراهم آورده و چگونه میتوان از فناوریهای
اطلاعات و ارتباطات برای دستیابی به این اهداف و مقاصد بهره جست. ثالثا از طریق
تامل و دقت در اصول دانش مدار، ساختارهای توزیع دانش و مهارتهای دانش مدار به معرفی
یک الگوی مدیریت استراتژیک برای تلاشهای نوآوری پرداخته شود. در پایان، به چالشهای
بنیادین و اساسی اشاره شده که تمام انواع سازمانها اعم از دولتی، بازرگانی و صنعتی
ناچارند برای بهرهمندی از مزایای نوآوری استراتژیک به استقبال آنها بروند.
خلاصه ماشینی:
این بدان معنا نیست که در دنیای به شدت رقابتی امروز نمیتوان از مدیریت دانش برای کسب مزیت رقابتی و پیشبرد اهداف و مقاصد نوآوری در سازمانها استفاده کرد، بلکه میتوان قاطعانه ادعا کرد که امروزه مهارتهای مدیریت دانش میتواند در پیگیری و تحقق نوآوری در سازمانها موثر واقع شود.
علت این اقبال و توجه آن است که بسیاری از مدیران سازمانهای مختلف، مدیریت دانش را به عنوان فرایندی قلمداد می کنند که سازمانها را قادر می سازد از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش در سازمانها استفاده کنند.
در گذشته سازمانها با تکیه بر نوآوری جدید برای ارتقای عملکرد سازمان از خـــــود می پرسیدند: نوآوری چگونه میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا ببخشد، در حالی که امروزه با تکیه بر نوآوری دانش به عنوان منبع بالقوه مزیت رقابتی از خود می پرسند: چگونه توسل به نوآوری دانش، ما را قادر می سازد که در دنیای پر تلاطم کسب و کار به مزیت رقابتی بلندمدت نائل شویم؟ برای اینکه بتوانیم چشم انداز روشنی به مدیریت استراتژیک نوآوری دانش بگشاییم، لازم است که دو جریان فکری پشتیبان مدیریت دانش و مدیریت نوآوری را بیان کنیم.
برای اینکه این جنبه از مدیریت نوآوری دانش درک شود یک چارچوب مدیریت استراتژیک پیشنهاد می گردد که به عنوان یک الگوی مفهومی قادر است به سازمانها کمک کند که درک کنند چگونه می توان نوآوری دانش را از طریق یک روش کلی، جامع و هماهنگ هدایت کرد.
برای مثال، شرکت نوکیا سازمانی است که از مهارتهای مدیریت دانش در کسب و کار استفاده کرده و مزایای رقابتی بسیاری را در زمینه نوآوری و توسعه محصول کسب کرده است.