خلاصه ماشینی:
"به جای یادداشت سردبیر ماندگارترین خاطره در گردش روزها و شبها و درآمد و شد زمانه و در دوران حاکمیت شب بود که آمدی.
آسمان دوباره بارور شد،بارید و بوی باران فضا را پر کرد.
آمدی و عطر ایمان و مهربانی،بوی صمیمیت و سادگی،رفاقت،برادری و هزار بوی خوش آشنا در کوچه پیچید.
تو آمدی و ما به آیین آیینهها ایمان آوردیم.
ای ماندگارترین خاطره در کوچه دلتنگی،ای پایاترین تصویر در قاب دل،حضور تو چون نسیمی بود در سحرگاه تولد نور،گرم و نورانی.
ای روح آسمانی،ای طراوت گلهای اطلسی،ای نسیم دلپذیر دریایی،تو را هنوز میتوان در پیشانی کوچههایی که با نام شهیدان زینت شده است، تلاوت کرد.
تو را میتوان در سرود مردان آتش به دوش سالهای دفاع مقدس،زمزمه کرد.
تو را میتوان در آهنگ چرخ مردان نشسته بر ویلچر،در سجده دلاوران بیدست،رهروان بیپا و شیرمردان زخم و ترکش وبیچشم تماشا کرد.
تو را میتوان در روزهای خدا،روزهای خوب پیروزی تولد جمهوری گل محمدی تماشا کرد."