چکیده:
در نوشتار حاضر با بررسی و تحلیل آرای علامه شوشتری در نقد احادیث موضوع - که در باب دوم کتاب الاخبار الدخیله آمده است - مبانی و روش های نقد بیرونی و درونی اخبار جعلی از دیدگاه وی شناسایی و طبقه بندی و برای هر یک نمونه هایی ذکر شده است. البته نگارنده کوشیده تا از مجموعه روایات این باب بهترین و روشن ترین مثال ها را گزینش کند و حتی المقدور از آوردن نمونه های تکراری پرهیز کند. در خلال پژوهش، روشن شد که علامه غالبا در نقد هر روایت آن را از وجوه و زوایای گوناگون واکاوی کرده و از معیارهای مختلف درونی و بیرونی از جمله تعارض با قرآن، مخالفت با حکم مشهور فقهی، تناقض با اعتقادات کلامی شیعه، تضاد با عقل یا علم، ناسازگاری با تاریخ، تعارض با سنت، مقایسه با اخبار مشابه، و نقد درونی و سندی روایت برای نقد روایات جعلی بهره گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"این کتاب از جهات مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که فهرست آنها در ذیل میآید:«سخنی دربارۀ الأخبارالدخیلة علامه(محقق)شوشتری»،رضا استادی؛«سیری در کتاب الأخبار الدخیلة»،عبد المهدی جلالی؛«معیارهای نقد دعا درالأخبار الدخیلة»؛«روش علامه شوشتری در نقد سند»،همو؛همچنین برخی در مقام دفاع از انتقاداتی که در این کتاب به پارهایاحادیث طرح شده مقالاتی نگاشتهاند؛نظیر:«النقود اللطیفة علی الکتاب المسمی بالأخبار الدخیلة»،آیة الله صافی گلپایگانی؛«دفاع از حدیث 1»،مهدی حسینیان قمی؛«دفاع از حدیث 8»،همو؛«دفاع از حدیث 9»،همو؛«دفاع از حدیث 10»،همو؛«دفاع ازحدیث 11»،همو.
30 شوشتری بر آن است که جعل و تحریف روایات فقط از جانب غلات یا راویان ضعیف شیعیصورت نگرفته است،بلکه گاه ناصبان و مخالفان نیز با جعل اخبار عجیب و منکر دربارۀ فضایل وکرامات ائمه علیهم السلام یا انتساب روایاتی در طعن و مثالب دشمنان به امامان،قصد تخریب دین و مخدوشکردن چهرۀ شیعه در میان مردم داشتهاند که متأسفانه این احادیث نیز به جوامع روایی ما راهیافتهاند؛31چنانکه از امام باقر علیه السلام روایت شده است: روایاتی از ما نقل میکنند که ما نگفتهایم و افعالی به ما نسبت میدهند که انجام ندادهایم،برایاینکه مردم را از ما بیزار کنند.
93 Ẓ-بن ابی بکر]صورت گرفته باشد یا اینکه این از معجزات علی علیه السلام باشد که در محمد بن ابی بکر ظاهر شده است[و کودک دوساله را چنین به سخن واداشته است](بحار الأنوار،ج 30،ص 133-134)؛ولی شوشتری(الأخبار الدخیلة،ج 1،ص 234)در رداین توجیهات گفته است:اولا امکان تصحیف منتفی است،زیرا نام محمد بن ابی بکر مکرر در روایت ذکر شده و در پایانروایت نیز مطلبی دربارۀ شهادت او آمده است که قرینهای بر صحت آن است؛ثانیا سیاق روایت حاکی از آن است که محمد بنابی بکر در آن زمان مرد کاملی بوده است و اگر تکلم او معجزه محسوب میشد،به نحوی در روایت بدان اشاره میشد."