چکیده:
نظریهپردازان ادبی از دیرباز تاکنون از چشماندازهایی مختلف به شعر و ماهیت آن نگریستهاند. پیش از همه،افلاطون و ارسطو بودند که شعر را چونان دیگر مقولههای هنری،تقلید از طبیعت دانستند.این نظریه که سنگ بنای دیگر نظریههای ادبی هم بود تا روزگار معاصر هم تداوم یافت.
در اوایل قرن بیستم و همزمان با پیدایش نظریات جدید فلسفی و زبانشناختی،بوطیقاهایی جدید پدید آمد که در آن برخلاف نظریههای کلاسیک،زبان شعر بتدریج وظیفهء انتقال پیام و معنی را از دست میداد.
مطالعه دربارهء زبان(جنبهء عینی)اثر،محور تدریجی معنی یا چند معنایی شعر و نیز دخالت دادن مخاطب در خلاقیت ادبی اثر از جمله برجستهترین ویژگیهای نظریههایی چون صورتگرایی،ساختارگرایی،نشانهشناسی،تأویل متن و ساختارشکنی است.
یکی از نکاتی که در بررسی تحلیلی این نظریههای شعری بیش از نتایج دیگر به چشم میآید تعدد و تنوع چشماندازهایی است که به واسطهء آن،شعر و ماهیت آن بارها مورد کندوکاو و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"مسأله مهم در این شگرد این است که برداشت آشنا و معمولی از میان برود تا مخاطب از راه غرابت و ناآشنایی زبان و بیان به نخستین ادراک حسی خود از اثر بسنده نکند و به تأویل بپردازد؛17به عبارتی دیگر در یک اثر شعری برجسته،شاعر برای اینکه حس زیبایی شناختی مخاطبش را برانگیزاند به عادتستیزی دست میزند تا ادراک حسی تازهای پدید آورد از اینرو است که شعر در نظر آنان«هجوم سازمان یافته به زبان معیار»یا«گریز از هنجار زبانی»است.
به اعتقاد او اگر در نظام نشانهشناسی اولیه که همان نظام زبان معیار است ارتباط از پیش معین و قراردادی دال و مدلول سازنده نشانههای زبانی است در نظام شعر و اسطوره این نشانهها از معنی تهی،و خود تبدیل به دالهایی خالی میشود که بر اساس نیت خواننده یا گوینده و پارهای از عوامل زیباییشناختی و پیشزمینههای فرهنگی تاریخی و اجتماعی تبدیل به دالهای پر و نشانههای ثانویه میکند که این مدلولهای ثانوی غیر از مدلولهای اصلی و قراردادی آنها است.
وقتی متن فاقد معنایی روشن شد دیگر تأویل به تعبیر هرش،رسیدن به معنای مورد نظر شاعر نخواهد بود؛چرا که این بار خود شاعر نیز پس از آفرینش شعر یکی از مخاطبان آن خواهد بود که برای دریافت معنای مورد نظرش از شعر به تأویل آن دست میزند.
بخشسی از این مشکل به زبان پیچیده ژاک دریدا برمیگردد و بخش دیگر به بنمایههای فکری و اعتقادی مکتب فلسفی او،این نظریه هم همچون هرمنوتیک پیش از اینکه در حوزه ادبیات و شعر راه پیدا کند،نظریهای فلسفی است که در پی یافتن پاسخهای خود در خصوص فهم انسان از جهان و نقش زبان در دلالت معنا است."