"اسلام در ایران از دکتر عبد الحسین زرینکوب استاد دانشکدهء الهیات و معارف اسلامی 3 فرستادگان عرب باری در طی این مذاکرات،اعراب رستم و لشکر او را دعوت میکردند که یا اسلام آورند و یا جزیه بپذیرند و اگر از این دو پیشنهاد هیچیک را قبول ندارند آمادهء جنگ باشند،این اعراب که بدرگاه رستم میآمدند گستاخ و بیپروا بودند،ساده و بیپیرایه سخن میگفتند،آثار ایمان و تصمیم در اطوار و حرکاتشان دیده میشد،سخنهای درشت میراندند،تشریفات و آداب ظاهری را بچیزی نمیگرفتند،با امید و غرور پیش میآمدند،از نیزه و شمشیر حرف میزدند و بی ترس و بیملاحظه به دین خویش میبالیدند. آیا چنانکه اعراب و حتی شاید این زن پنداشته بودند،سعد رنجوری را بهانه کرده بود تا از گزند جنگ ایمن بماند یا اینکه او نیز مثل رستم سردار سپاه ایران از فرجام این جنگ پرخطر اندیشه داشت و در دل میخواست که از ارتکاب آن احتراز کرده باشد؟ حق آنست که عمر با سختگیریهایی که درینگونه موارد نشان میداد اگر گمان تقصیر یا قصوری در حق سعد میبرد بیشک او را بدان سبب تنبیه و عقوبت میکرد. این کمک نابیوسیده که در واقع موجب استظهار سپاه عرب و تا حدی سبب نگرانی سپاه ایران میتوانست شد برحسب روایت سیف عبارت بود از دستههایی از اعراب عراق که همراه خالد بشام رفته بودند و اینک بعد از فتح دمشق بدیار خود باز میگشتند. مطابق این مأخذ-که بیشترشان مبتنی بر روایات سیف بن عمرست-بعد از واقعهء نهاوند خلیفه برای اینکه یزدگرد را یکباره از خیال حمله و مقاومت منصرف دارد دستههایی از اعراب کوفه و بصره را بتسخیر بلاد ایران نامزد کرد."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)