خلاصه ماشینی:
پیداست که چنین قاعدهای،برای آنکه با نیازمندیها و منافع جوامع مختلف سازگار باشد،نه تنها بایدمنعکسکنندهء خلقیات ملل باشد،بلکه باید در این خلقیات به عبارت دیگر رفتار و عادات آنان نیز نفوذ و تأثیر داشته باشد،بلکه باید در این خلقیات چنین قوانین جهانی ابتدا باید تجارب معنوی ملتها را مورد تعمق قرار داد،سپس به تقویت آنها کوشید.
همچنین لازم است که به هرگونه ابتکارات و نظریههای فردی در اندیشه،عمل یا احساس توجه دقیق معطوف داشت و با ژرفاندیشی مقاصد فکری و عملی آنها را مورد انتقاد و موشکافی قرار داد،زیرا این ابتکارات شخصی تنها با شرایط اجتماعی و سیاسی(اعم از مخالف یا موافق)مرتبط نیستند،بلکه در نوعی تجزیه و تحلیل نهایی،اثر آنها در شئون قضایی،اخلاقی،هنری و علمی نیز آشکار است.
علاوه بر این،تجزیه و تحلیل کردار و رفتار،توالد و تناسل و عقایدی که بر آدمی مجال دادهاند تا با شرایطی معین دمساز شود،یا خلقیاتی که صرفا بر اثر زندگانی دسته جمعی و بدون مداخلهء پدیدههای یاد شده در وی ایجاد شدهاند میتواند صورت و اندازهء شناخت ما را،نه تنها از جهت موقعیت جامعه و امور مادی مربوط به آن تقویت کند،بلکه قادر است که خود اجتماع را نیز بهتر به ا بشناساند.
پس برای ایجاد دولت واقعی بار دیگر پای فرهنگ به میان میآید،زیرا فرهنگ عبارت از مجموعهء عادات و عقایدی است که انسانها را در یک جامعهء معین متحد و متفق میسازد و پیش از آنکه روابط ملتها را با یکدیگر سازگار کند بین تمایلات و عواطف مردم یک سازش و اتحاد ایجاد میکند و همین امر خودبهخود رهبری دولتها را تسهیل میکند.