خلاصه ماشینی:
"سیمین از کودکی با شعر و ادب پرورده شده و از زمان تحصیل در دبیرستان به طبع- آزمایی در شیوهء غزل پرداخته و بعد سعی کرده که با تمام شیوههای شعر پیش برود و در نتیجه تمام سبکهای قدیم و جدید را تجربه کرده است.
ساعتی داد آن سخن دادم، حق گفتار را ادا کردم تا ز اعجاز خود شوم آگاه «ژاله»را زان میان صدا کردم «ژاله،از درس من چه فهمیدی؟» پاسخ او سکوت بود و سکوت.
فعل مجهول فعل آن پدری است که دلم را ز درد پر خون کرد.
در غم آن دوتن،دو دیدهء من این یکی اشک بود و آن خون بود مادرم را دگر نمیدانم که کجا رفت و حال او چون بود؟ گفت و نالید و آنچه باقی ماند هق هق گریه بود و نالهء او شسته میشد به قطرههای سرشک چهرهء همچو برگ لالهء او.
درس امروز قصهء غم توست، تو بگو،من چرا سخن گفتم؟» فعل مجهول فعل آن پدری است که تو را بیگناه میسوزد."