چکیده:
یهودی فرانسوی، کلود لانزمان، یکی از سرسخت ترین مدافعان داستان هولوکاست است. او احتمالا بیشترین شهرت خود را مدیون کارگردانی فیلم شوآه است؛ فیلمی طولانی به مدت 91.2 ساعت شامل مصاحبه های ضبط شده لانزمان با افرادی که ادعا می کنند شاهد انواع بیرحمی ها طی تعقیب یهودیان توسط حزب سوسیالیست ملی (نازی) بوده اند. در این مقاله بعد از بررسی دقیق، مشخص می شود که همگی آنها غیرقابل اعتماد هستند؛ خواه به دلیل ادعاهای باور نکردنی یا به این دلیل که شرایط مصاحبه، اعترافات لانزمان، یا اعترافات بعدی شهود وی نشان می دهد که این مصاحبه ها از قبل هماهنگ شده اند.
خلاصه ماشینی:
نه تنها کمیت مصاحبههای جمعآوری شده توسط لانزمن تأثیر روانی عظیمی بر بسیاری از مخاطبین غیر منتقد فیلم داشته است، بلکه تکنیکهای تلقینی کارآمد فیلمساز نیز باعث میشود تماشاگران احساس کنند آنچه را که میبینند دلیل بسیار محکمی بر ادعاهای فیلم است؛ موضوعی که در اصل هرگز واقعیت نداشته است.
لانزمن،سرمست از هنر فریبنده متقاعدسازی مخاطبین،در مصاحبه ای با نیویورک تایمز شرح می دهد که چگونه یکی از تماشاگران فیلم دقیقا در تله ذهنی او افتاده است: «مردی بعد از دیدن فیلم،برای من نامه نوشت و گفت این اولین بار بود که صدای گریه نوزادی را درون اتاق گاز میشنید.
داستان مورد ادعای حامیان هولوکاست بین تابستان سال 1942 و تابستان سال 1943 اتفاق افتاده است که مدعیاند طی آن هشتصد هزار یهودی لهستانی به اردوگاه تربلینکا فرستاده شدند و بدون هیچ نشانهای ظرف 13 تا 14 ماه در اتاقهای گاز این اردوگاه ناپدید شدند.
در ملاقات کلاین با وربا در سال 1987 در مورد فیلم شوآه نیز سخن به میان آمد؛فیلمی که چند سال قبل از آن توسط کلود لانزمن ساخته شده بود.
به گفته لانزمن،او به مدت ده سال روی فیلم شوآه کار کرده است و بنابراین،حدس من این است که او از سه شرح موجود درباره اتاق گاز تربلینکا اطلاع داشته است.
آیا به این ترتیب،بومبا شریک نسلکشی ادعایی مردم خود نبوده است؟ در اینجا لانزمن کنجکاوی بیشتری در مورد نحوه کوتاه کردن موهای قربانیها توسط بومبا به خرج داده است تا در مورد وضعیت اتاق گاز.