خلاصه ماشینی:
"شعر با تصویری قوی و تأثیرگذار که حال و هوای بیرونی و درونی باغ را نشان میدهد، آغاز شده است: آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر،با آن پوستین سرد نمناکش باغ بیبرگی روز و شب تنهاست با سکوت پاک غمناکش شاعر با این نقاشی ماهرانه و موجز از محیط پیرامون،فضایی دلگیر،مهآلود، نومیدانه،غمزده،خاموش و خوابناک را تجسم بخشیده است.
در بند آخر: باغ بیبرگی خندهاش خونی است اشکآمیز جاودان بر اسب یالافشان زردش میچمد در آن پادشاه فصلها،پاییز علاوه بر تصویر چشمگیر و پراغراق در سطر دوم،(خندهی خونین اشکآمیز) شاعر،با تصویری گیراتر و مؤثرتر پاییز را- که در نظرگاه او پادشاه فصلهاست،همواره سوار بر اسب یال افشان و زرد خود در گسترهی این باغ،سرگرم دویدن و چمیدن میبیند.
این نگاه نامعتارف شاعر به ماهیت پاییز،صرف نظر از جوهرهی سیال نومیدی در آن-که ذاتی شعر اخوان است-،ناظر بر جلوهها و زیباییهای پنهان و نامکشوف نهفته در بطن همین باغ خزان گرفته است."