خلاصه ماشینی:
"وی با نگاهی به عنصر خیال و این که این کتاب در کجای جغرافیای تاریخ زبان و شعر فارسی قرار دارد، گفت: من میخواهم بین آفرینش دنیای دیگر و تخیل نسبتی برقرار کنم و ریشهیابی کنم تا ببینم که آیا شاعر موفق به ساخت این جهان شده است؟ و این کتاب چه مختصاتی دارد و در کجای این جغرافیا قرار می گیرد؟ سنجری در ادامه گفت: در طول تاریخ، اندیشه در ایران دو خط سیر روشن داشته است.
سیداحمد نادمی در ادامة سخنان میرجعفری با تأکید بر این که در آن جهان که قربان ولیئی پیوند دارد، ما هم اتفاقنظر داریم که در شعرهای این کتاب، قربان ولیئی «خودش» است، گفت: اگرچه آقای سنجری از آن دنیای مثالی اسم میبرد و آقای میرجعفری آن را کشف یک راز میدارد، عناصر آشنای طبیعت مثل رود، آسمان، باران و درخت و این ها باید شناخته شوند و خود شناخت ما را دعوت میکند که بهتر بشناسیم و برای این کار یکی از کلمات کلیدی قربان ولیئی که آقای میرجعفری هم اشاره کرد، همان تماشاست.
سیداکبر میرجعفری هم در پایان این نشست ادبی به برخی از مشکلات این کتاب اشاره کرد و گفت: در این کتاب بسیاری از غزلها خیلی شبیه به هماند، شاید قافیه شاعر را به این سوی کشانده است برای نمونه به این غزل توجه کنید: میگفت پیر من که خرد را جواب کرد باید گرفت ساغر و باید شتاب کرد مستیم و دوست هرچه بگوید حقیقت است ما را خدا برای همین انتخاب کرد ما را که مست بادة مردافکن خودیم یک اربعین سکوت و تماشا شراب کرد همانطور که گفتم این غزل شاید به دلیل قافیه و یا این وزن، خیلی شبیه شده است به غزلی از حافظ که در ذهن داریم."