خلاصه ماشینی:
"کشورهای در حال توسعه صفات تقریبا مشترکی دارند نرخ بیکاری بالا دارند،اقتصادشان تکمحصولی است،سطح بهرهوری در کشورهای در حال توسعه اکثرا پایین است حدود یک سوم جمعیت زیر خطر فقر قرار دارند، اقتصادشان دوگانه است یعنی بخش سنتی و مدرن در تعارض هستند وجود لایههای متضاد فرهنگی در این اقتصادها مشاهده میشود،ساختارها تقلیدی است و اقتصاد دروننگر است.
در الگوی توسعه کلاسیک توسعه را به مفهوم رشد میگیرند و میگویند برای دستیابی به نرخ رشد معنی پساندازهای مردم باید تجهیز شود برای سرمایهگذاری و سرمایه موتور،توسعه است و مکانیزم دست نامرئی بازار همان مکانیزم عرضه و تقاضا است.
اما دومین دسته الگوهای مبتنی بر سوسیالیسم هستند در این الگوها مکانیزم بازار کارایی ندارد ساختارها باید تغییر کند درآمد سرانه نمیتواند به تنهایی بیانگر توسعهیافتگی باشد.
بهطورکلی روابط دولتها باید با فرآیند توسعه 3 موج را پشتسر گذاشته است: موج اول از سال 0591 تا 0691،موج دوم از اواخر دهه 07 و موج سوم از اوایل دهه 09 در موج اول در دهههای 0591 و 0691 غلبه دیدگاههای کینزی باعث شده بود که نقش دولت در توسعه پررنگ شود یعنی بعد از بحران 9291 و رکود بزرگی که در اقتصاد غرب وجود داشت تا 03 سال پیامدهای آن بحران بزرگ را شاهد بودیم.
اهداف خصوصیسازی در اقتصاد ایران شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی، ارتقای کارایی اقتصادی و بهرهوری نیروی انسانی و دوگانگی در بخش سنتی و مدرن اقتصادی وجود دارد و لایههای متضاد فرهنگی مشاهده میشود و ساختارها تقلیدی است افزایش رقابتپذیری اقتصاد است."