خلاصه ماشینی:
"در ازمیر که سفیر ایران و همراهانش تحتنظر و گرفتار بودند محمد رضا بیک نامهای به مارکس دوترس Marquis de Torey درخصوص گرفتاری خود و ارسال هدایا بوسیله کنسول فرانسه و امید خلاصی و انجام مأموریت داشته است که رونوشت آن بنظر میرسد(نامه اول) بحضور مارکی دونزسی وکیل اول پادشاه فرانسه بحضور باسعادت و باحرمت آنحضرت دعاهای خیر میرسانم منظور اینکه از طرف پادشاه عجم(ایران)بعنوان ایلچی انتخاب و بحضور پادشاه فرانسه فرستاده شده که در مورد مواد معاهده تجارتی که در چند سال پیش منعقدشده مذاکره نمایم هدیههای پادشاه عجم(ایران)و بعضی از اشیائی که متعلق به ما میباشد بوسیله ایلچی فرانسه فرستاده شد اگر این هدیهها و سایر اشیاء که به بهترین وجهی سفارششده بحضور شما برسد با خواست خداوند بزودی از این مصیبتی که به آن گرفتاریم خلاص خواهیم شد ولی ما در اینخصوص تقصیری نداشتیم و این موضوع نباید حمل بر بدبختی ما شود بعضی از ارامنه از سرزمین ما به نیت ایلچیگری وارد خاک عثمانی شده و الماس زیادی از گمرک عبور دادهاند بدینجهت امین گمرک ازمیر با این دعاگویان دشمنشده چهل روز بود که ما به این امر گرفتار بودیم و خاطرمان پریشان بود ولی بسبب صداقت و حقیقت و مرحمت ایلچی بیگلری (سفیر فرانسه در اسلامبول)خاطر ما تسلی یافت آنهائی که ما را گرفتار کردهاند انسانیتی ندارند و تا ما از دست آنها خلاص شویم مغز استخوانهای ما را هم خواهند خورد ولی بالاخره ما بکلی خلاص خواهیم شد حضرت صدراعظم فرمان صادر کرده و بجهت این فرمان ما از دست آنها خلاص خواهیم شد و مصیبت دیگری نخواهیم داشت اگر ایلچی فرانسه خواستههای ما را اجرا کند بهتر خواهد بود وقتی بحضورتان رسیدم وقایع را بعرض میرسانم باقی عمر شما دراز و دشمنان شما خوار باد."