خلاصه ماشینی:
دیگر کسی از ایلات جوانشیر و اتوزایکی و مردم قراباغ یارای مخالفت با او نداشت و چون حکام شیروان و شکی خودسری پناه خان را دیدند متفق شده بدفع پناه خان تصمیم گرفتند و چون امکان داشت مردم خمسه ارامنه هم بآنان بپیوندند پناه خان صلاح دید در جای مناسبی برای پایداری دژی بسیازد که هرگاه بدفع او پردازند او و خانوادهاش پناهگاهی داشته باشند از رایزنی با یاران خود بنای قلعه بیات را که در محل کپرلو است پیریزی کرد و در اندک زمانی حصار و خندق و بازار و گرمابه و مسجدی برای آن درست کرد و همه خانواده و یاران خود را در آنجا برد بنای قلعه بیات در سال 1161 هـ برابر 2304 شاهنشاهی بود حکام شیروان و شکی که زیانهائی از پناه خان دیده بودند یگانه گشته با قشون بسیار برای دفع پناه خان بقلعه بیات هجوم بردند و آنرا محاصره نمودند پناه خان با سواران خود هردو سه روز یکبار از قلعه بیرون آمده جنگ و ستیز مینمودند و بقلعه بازمیگشت محاصره بیش از یکماه بطول انجامید در این مدت مردم قراباغ بقشون مهاجم دستبرد زده از اسب و الاغ و سازوبرگ آنها میبردند و موجب پریشانی و پشیمانی آنان را فراهم کردند ناچار محاصره را رها کرده بازگشتند بهنگام بازگشت حاجی جلیل حاکم ولایت شکی که مرد کاردانی بود گفت:«پناه خان،خان بود حالا که آمده با او نبرد کردیم و کاری از پیش نبردیم و برگشتیم او را شاه کرده بازمیگردیم»از این زمان پناه خان در اندیشه همراه ساختن ارامنه افتاد در این زمان ملک شاه نظر بیک حاکم قدیم و رنده که از سران آندیار بود و با سران چلهبرد و طالش و دنزاق کدورت داشت و مخالف بودند با پناه خان از در دوستی و سازش برآمد پناه خان با اعزاز و احترام او را پذیرفت و این اطاعت را بفال نیک گرفت پناه خان او را بحکومت خاچین گماشت و حکام محال دنزاق و چلهبرد و طالش چند سال با او دشمنی و ستیزه کردند و سرانجام پس از کشتوکشتار و غارت و تدابیر از او فرمانبرداری کردند و پناه خان پس از پنجسال که در قلعه بیات ساکن بود مصلحت دید که بر اثر دشمنی مخالفان و بیم از مرکز در دژ محکمتری مستقر گردد که در کنار کوهستان قراباغ باشد که مردم بتوانند در کوهستان به نگهداری مال و حشم خود قادر باشند و چون اهالی محال خاچین با پناه خان دشمنی داشتند بهتر دید نخست بدفع آنان بپردازد پس با قشون سوار و پیاده بدانسو روآورد.
کلید واژه های ماشینی:
قراباغ
،
آقا محمد خان
،
قلعه شوشی
،
قراباغ و قلعه شوشی
،
شاه
،
قشون
،
روس
،
پناه خان
،
سردار
،
گنجه