خلاصه ماشینی:
"نماد ساخته شدهی ذهن نیست و دارای قدرت اساسی و خودجوشی است که موجب انعکاس صدا میشود و چرخشی در هستی ایجاد میکند و بشر را به قلمرو اندیشهی بدون گفتار رهنمون میگردد،از انسان فراتر میرود و به سطحی جهانی میرسد و در حیات روان جای دارد و بسیاری از جنبهها یا تجارت مستقیم زندگی و حقیقت را متبلور میکند و بدین لحاظ،معنایی فراتر از خود دارد،ولی نشان یا علامت معمولا چیزی را که واقعی است ارائه میکند و هرچند گاه میتواند دارای کیفیتی عالی همچون علائمی مانند نشان و نمادهای کیهانی و قوانین حاکم بر آنها باشد.
در واقع محدود کردن نمایه به معنا و تعریفی ویژه امکانپذیر نیست ولی ممکن است که یک نقطهی حرکت جستجوگرانه باشد و راهی به درون و مسیری به بیرون و سطحی بالا و پایین را به دست دهد یا به آن اشاره کند و گاه ممکن است نزد ملتها نمایانگر مفاهیم مختلفی باشد،مثلا کادوسئوس Caduceus نام عصایی است که پیامآوران و مبشران برای عبور اطمینان بخش خود به کار میبرند.
گاه انسان کهن برای نشان دادن یک خدا یا یک الهه از کالبد آدمی استفاده میکند تا آن را به صورت خدایی مشخص درآورد،بر آن جوشن میپوشاند تا مثلا شکل یک جنگ-خدا را به خود بگیرد و سپس دو بال بر روی شانههای او میافزاید تا میکاییل فرشته مقرب خداوند را تجسم بخشد.
به عنوان نماد جهان،علائم منطقة البروج در پیرامون تصویر زئوس/ ژوپیتر Zeus/Jupiter هست که او را به عنوان فرمانده عالی معرفی میکند و چنین است سکههای دوره باستان و نیز نقوش مربوط به«میترا»جامههای کاهنان آیین مهر،مزین به علامتهای منطقة البروج بود و در هنر عیسوی،نماد گسترهی جهانی سلطنت مسیح به شمار میرفت."