چکیده:
این مقاله به بحث از عامگرایی و خاصگرایی در حوزة فرااخلاق میپردازد. در ابتدا،
تاریخچة مختصری در باب حدود و ثغور عامگرایی نزد کانت و بازسازی آن در قرن بیستم
توسط راس تحت عنوان "اخلاق در نگاه نخستین" بیان شده است. در ادامه، پس از بررسی
انواع خاصگرایی اخلاقی، خاصگرایی به مثابه آموزهای وجودشناختی که متضمن نفی
هرگونه تعمیمپذیری و الگوپذیری چگونگی رفتار خصوصیات اخلاقی در سیاقهای مختلف
است، مورد بحث واقع شده، مهمترین دلیل خاصگرایی وجودشناختی شرح داده شده است. در
انتها، با استفاده از آموزههای دلالتشناسانه ویتگنشتاین متأخر، به صورت مشخص مبحث
شباهت خانوادگی، ادعای خاصگرایی وجودشناختی مبنی بر الگوپذیر نبودن رفتار
دلیلآفرین خصوصیات اخلاقی در سیاقهای مختلف رد شده است.
This paper focuses on particularity and generality in meta-ethics. To do so، the brief history with regard to the idea of generality in Kantianism and the way in which it is developed in the Rossian ethical framework is discussed in the first place. Moreover، having reviewed different kinds of moral particularism، the main claim and supporting argument for metaphysical particularism which repudiates the patternability of the reason-giving behaviour of different morally relevant features in different contexts is elaborated. Finally، a semantic argument is put forward to make the pattern ability of the reason-giving behaviour of morally relevant features justified based on Wittgensteinian notion of family resemblance.
خلاصه ماشینی:
"دنسی در مقام پاسخ به آرمسترانگ و دفاع از کلگرایی وجودشناختی، میگوید که با قیودی که بر اصل کلی مترتب میشود و به لحاظ وجودشناختی آنرا محدود میسازد، موافقت دارد؛ اما نکته مهم و اساسی این است که چه تضمینی وجود دارد که حد یقفی بر این قیود مترتب باشد؟(7، صص:25-32) اگر اصل اخلاقی ما در قالب گزاره P صورتبندی شود و d, c, b, a مقیدکنندههایی باشند که بر آن قید میزنند و آنرا محدود میسازند؛ تعمیمگرایی مانند آرمسترانگ چه دلیلی میتواند اقامه کند له این مدعا که فهرست عوامل مقید کننده محدود است و مشتمل بر h, g, f, e ...
خاصگرایی وجودشناختی منکر وجود چنین الگوهای زبانیای است، چرا که بر این باور است که رفتار دلیلآفرین خصوصیت اخلاقیای مانند وفای به عهد در سیاقهای مختلف، پاسخگو به الگوی زبانی یاد شده نیست.
بنابر آنچه آمد، در مقام نقد این استدلال میتوان گفت که الگوپذیر بودن رفتار خصوصیات اخلاقی در سیاقهای مختلف لزوما متوقف بر وجود الگوهای زبانی متعین و پیشاپیش موجود نیست.
برای منتج به نتیجه شدن، خاصگرایی وجودشناختی باید دلیلی اقامه کند له این مدعا که الگوپذیر بودن رفتار دلایل اخلاقی در سیاقهای مختلف نه تنها متوقف بر وجود الگوهای زبانی متعین و پیشاپیش موجود نیست؛ که الگوهای زبانی بروز و ظهور کننده نیز در این میان رهگشا نیستند."