چکیده:
در دیدگاه معمول، سه رویکرد کلی در مورد رابطه سنت و مدرنیته وجود دارد: طبق رویکرد
اول، سنت و دین در تعارض با مدرنیته قرار دارد. براساس رویکرد دوم سنت و مدرنیته
متعارض نیستند. طرفداران نظریه دوم به دو راهبرد تمسک جستند. یا از منظر سنت و دین
کوشیدهاند تا مدرنیته را چنان فهم کنند که با دین و سنت تضادی نداشته باشد و یا از
منظر مدرنیته به دین نگاه نموده و تلاش کردهاند دین را به نحوی فهم کنند که با
مؤلفههای مدرن تعارضی نداشته باشد. رویکرد سوم تلاش مینماید تا سنت و دین را در
فضای مدرنیته بازخوانی کند. صاحبنظرانی که در این مقاله انتخاب شدهاند، متعلق به
گروههای دوم و اخیر میباشند. دکتر نصرحامد ابوزید از جمله کسانی است که تفسیر
مدرن از دین ارائه میدهد و میکوشد دین را به نحوی فهم و تفسیر کند که با مؤلفهها
و خصیصههای مدرنیته تضادی نداشته باشد. اما امام خمینی(ره) دیدگاه تفصیلی و ذو
وجهی دارد؛ از یک طرف به لزوم بازخوانی مدرنیته رأی داده و از طرف دیگر به بازتولید
سنت در فضای مدرنیته و احیاگری و نوسازی اصولی میاندیشد.
خلاصه ماشینی:
"دکتر ابوزید در همان ابتدای ورود به بحث ـ مقدمه ـ اشاره میکند که اعتقاد به دین در همه این جریانها عنصر و رکن اساسی به شمار میرود؛ اما آنچه مورد اختلاف وتفاوت آنها میگردد، این مسئله است که آیا دین به شکل ایدئولوژی طرح گردد و به کار برده شود، همانطور که راست اسلامی یا همان گفتمان دینی معاصر و چپ اسلامی هر دو یکسان چنین میاندیشند، و یا اینکه دین بعد از تحلیل، شناخت، فهم و تفسیر علمی و نفی پیرایهها و خرافات مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
درباره دیدگاه ابوزید در باب متون قابل تأویل و مسئله کاربردهای کلمه «عبد» در قرآن، باید گفت که در فضایی که ابوزید به تحصیل و تدریس پرداخته است و حاکمیت تفکر اسلامی در قالب تفکر جمودگرایانه و اشعری مسلک الازهر، همه هیمنه خود را بر فرهنگ، ادب و هنر مسلط کرده است و هر قرائت دیگری را از متون دینی بر نمیتابد، طبیعی است که موضع ابوزید چنین باشد که «حاکمیت» را در نظر گفتمان دینی، مفهومی بداند که بر اساس عبودیت (=بردگی) شکل گرفته است و این تفسیر که میخواهد از معنای مجازی قرآنی به معنای حقیقی لغوی بازگردد، گرفتار نوعی تضییق معنایی میشود."