چکیده:
حل مسأله و تصمیمگیری از وظایف اصلی مدیران سطوح مختلف پلیس است.بخش اول این مقاله به انواع تصمیمگیری،پژوهش درباره دو نیمکره مغز و نقش آن در تصمیمگیری،انواع تفکر،خلاقیت و نوآوری،تلههای فکر و قفلهای ذهنی،شیوههای تصمیمگیری یا حل مسأله میپردازد.این مقاله میتواند برای مسئولان تصمیمگیر و تصمیمساز در سطوح مختلف مدیریتی،راهگشا باشد.
خلاصه ماشینی:
"تحلیل راهحلها عواقب احتمالی هر یک از شیوههای پیشنهادی به منظور حل مشکل کدامند؟در میان بسیاری از عواملی که باید در تحلیل راهحلها و شیوه حل مشکل مد نظر قرار گیرند برخی عبارتند از:انطباق راهحل با اهداف و قوانین سازمانی،هزینهها،کارکنان و منابع مورد نیاز،واکنش کارکنان،عواقب طولانیمدت،نکات اخلاقی و مشکلاتی که اتخاذ یک تصمیم ممکن است به وجود آورد.
جهت اجرای مؤثر شیوههای ذهنانگیزی باید: -از آمادگی اعضا جهت مشارکت اطمینان یابید؛ -تمامی افکار و نظرات را یادداشت نمایید؛ -به افراد اجازه ندهید از نظرات دیگران انتقاد کنند؛ ساعات و محدوده زمانی هر یک از جلسات را تعیین کنید.
معیار(شاخص)تصمیمها پس از آنکه تصمیمها اتخاذ شدند،باید با فهرست ذیل مورد ارزیابی قرار گیرند: -آیا تصمیم با مأموریت،اهداف و مقاصد سازمانی مطابقت دارد؟ -آیا تصمیم،راهحل طولانیمدت است؟ -آیا اجرای تصمیم مقرون به صرفه است؟ -آیا تصمیم مطابق با قوانین است؟ -آیا تصمیم،اخلاقی است؟ -آیا عملی است؟ -آیا تصمیم از نظر مجریان قابل قبول است؟ سیاست پلیس مشکلمحوری در بسیاری از ادارات و سازمانهای پلیسی این شیوه به موازات سیاست پلیسی جامعه محوری به شدت رایج شده است.
گلدستن روشهای ممکن را چنین بر میشمارد: -تمرکز بر افراد یا عواملی که در بروز مشکل موثرند؛ -تماس با سایر بخشهای دولتی و خصوصی؛ -استفاده از مهارتهای تبادل افکار؛ -قرار دادن اطلاعات در اختیار دیگران؛ -ایجاد تحرک در جامعه؛ -استفاده از اهرمهای کنترلی و نظارتی موجود اجتماعی(علاوه بر کنترل مدنی)؛ -تغییر شرایط فیزیکی وقوع مشکل به منظور کاهش احتمال وقوع آن؛ -افزایش وضع قوانین و مقررات در خصوص شرایطی که منجر به بروز مشکل شود؛ -------------- (1)."