چکیده:
الگوهای اقتصاد سنجی کلان ابزار بسیار سودمندی در دست سیاست گذاران اقتصادی است تا با توسل به آن بتوانند آثار و پی آمدهای سیاست های مختلف اقتصادی را پیش از اجرا مورد مطالعه قرار دهند . این الگوها با تحولات به وجود آمده در شیوه تفکر اقتصادی و پدید آمدن مکتب های فکری جدید در عرصه اقتصاد کلان متحول شده و همراه با بسط و توسعه امکانات رایانه ای در بستر زمان روز به روز کامل تر شده اند .
خلاصه ماشینی:
"این انقلاب که به انقلاب ریشه واحد و همجمعی2شهرت یافته است، نهتنها شیوه تفکر و نوع نگرشبه مسائل اقتصادی را دگرگون کرده است،بلکه تغییراتی بنیادی در چگونگی الگوسازی اقتصادسنجی کلان و روشهای آماری برآورد ضرایب معادلات الگو به وجود آورده است.
2. انقلاب کینزی و الگوسازی اقتصادسنجی کلان باور آدام اسمیت مبنی بر وجود یک اقتصاد خوداصلاح و بینیاز از سیاستگذاریهای اقتصادی مداخلهجویانه دولت که در اواخر قرن نوزدهم در قالب یک الگوی اقتصادی تدوین و با نام اقصاد نئوکلاسیک ارائه شده بود تا سالهای 0391 کاملا بر عرصه اقتصاد حاکم بود.
1بنابراین مفهوم اقتصادی همجمعی آن است که وقتی دو یا چند متغیر سری زمانی بر اساس مبانی نظری به یکدیگر ارتباط داده میشوند تا یک رابطه تعادلی بلندمدت را شکل دهند،هرچند ممکن است خود این سریها زمانی دارای روند تصادفی بوده باشند(ناپایا باشند)،اما در طول زمان یکدیگر را به خوبی دنبال میکنند به گونهای که تفاضل بین آنها با ثبات(پایا)است.
لوکاس الگوهای اقتصادسنجی را که با هدف تحلیل آثار سیاستگذاریهای اقتصادی تدوین شدهاند مورد انتقاد قرار میدهد و با تکیه بر نقش انتظارات عقلایی استدلال میکند که ضرایب مربوط به متغیرهای روابط رفتاری الگو پس از اعمال یک سیاست اقتصادی تغییر میکنند،در نتیجه الگوی مورد استفاده،برای پیشبینی آثار سیاستهای اقتصادی مناسب نبوده و تحلیل درستی را ارائه نمیکند.
با این باور احتمال کمی وجود دارد تا بتوان اختلاف نظرهایی مومجود بین الگوسازان اقتصادسنجی کلان ساختاری و طرفداران الگوهای VAR در یک چارچوب تئوریک را حل کرد،آدامز و راتکلیف1(5991) تلاش کردند تا یک مقایسه تجربی را بین نگرشهای مختلف الگوسازی به کمک سه الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری، VAR و تصحیح خطا2 (ECM) که برای اقتصاد امریکا تدوین شده است به انجام رسانند."