خلاصه ماشینی:
(به تصویر صفحه مراجعه شود) خوشههای زرین ادب مناجات ای خدای پاک بیانباز و یار دستگیر و جرم ما را درگذر یاد ده ما را سخنهای رفیق که ترا رحم آورد آن ای رفیق هم دعا از تو،اجابت هم ز تو ایمنی از تو،مهابت هم ز تو گر خطا گفتیم،اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن کیمیا داری که تبدیلش کنی گرچه جوی خوی بود نیلش کنی اینچنین میناگریها کار تست اینچنین اکسیرها اسرار تست آب را و خاک را برهم زدی ز آب و گل نقش تن آدم زدی نسبتش دادی به جفت و خال و غم با هزار اندیشهء شادی و غم باز بعضی را رهایی دادهای زین غم و شادی جدایی دادهای بردهای1از خویش و پیوند و سرشت کردهای در چشم او هر خوب،زشت هرچه محسوس است او رد میکند وآنچه ناپیداست مسند میکند...