خلاصه ماشینی:
"چندی بعد،در سال1201 ه ق1786/ م تبریز شاهد جنبیدنی دیگر بود کهشاهزاده نادر میرزا از قول پیرمرد خیاطی که در ایامخردسالی توانسته بود از آن،جان سالم به در برد،مینویسد:«چون به یک برزن بزرگ میگذشتم یک تن یادو تن بیش نمیدیدم تا دو سال»10و خود در تأثیر آن برنفوس شهر اضافه میکند که: این شهر بارها به زلزله ویران شده و بومیاناصلی نمانده اکنون جز یک خانه توان گفتاینجایی بود یافت نشود این مردم از اطراف واکناف ممالک بدینجای آمده وطن گرفتهاند از آنبود که تبریزیان خوی یکسان نبود11.
فیودور کورف14روسی نیز که در سالهای1250-1251 ه ق1834/-1835 م در تبریز اقامتداشت؛و در اظهارات خود از این شهر-نسبت به دیگرشهرهای ایران-بهگونهای تمجید کرده،که در مراجعتاز تهران،آن را-به واسطۀ کثرت ساکنان فرنگی آن-بهاروپا تشبیه کرده است؛در یک نتیجهگیری کلی با اینگفتۀ نوکر فرنگی خود موافق بود که: معلوم میشود در گذشته مردم ایرانزندگی بهتری داشتهاند و بیشتر خانههاییکه میساختهاند خانههای خوبی بودهاست،ولی اکنون هرچه سطح توقعرا پایینتر میآوری،رقت بیشتریمیآوری،هرچه جلوتر میروی،نابسامانیبیشتری میبینی54.
به رسم تذکار،جهانگیر میرزا تعداد مهاجرین ارمنی از تبریز را 000,6 خانوار ذکرکرده است(تاریخ نو،ص 114)این کوچه بهطور محسوسی تعدادایشان را در آذربایجان کاهش داد بهطوریکه در سال1283-1284 ه ق1867/-1868 م طبق نظر تامسون،در کل تبریز،ارومیه و سلماس فقط 839 خانوار و به تعبیری 615,4 نفر ارمنیمیزیستند.
روزنامۀ وقایع اتفاقیه به تاریخ 15 صفر 1270 ه ق1853/ م درحالیکه 10 ماه از شیوع مرض در تبریز گذشته،عدد مرگومیرروزانه را 50-60 نفر دانسته است(نمرۀ 146،ص 916)و در 29صفر همان سال است که خبر از کاهش تلفات در شهر و بازگشتمردم به خانههای خود-که به واسطۀ این مرض گریخته بودند-میدهد."