چکیده:
کنترل تسلیحات و خلع سلاح در اواخر قرن 19 و نیمه اول قرن 20، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، از
مباحث مهم در عرصه استراتژیک بوده است. تلاشهایی در این زمینه و در سه سطح سلاحهای
هستهای،غیرهستهای و بیولوژیک و اغلب از سوی سازمان ملل متحد، دو کشور آمریکا و شوروی و سایر
کشورها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی صورت گرفته است. با این وصف، هنوز جامعه بشری شاهد عدم
کنترل تسلیحات و فقدان خلع سلاح عمومی است. از این رو این سؤال مطرح میشود که چرا پس از نیم قرن
تلاش،کنترل واقعی تسلیحات و خلع سلاح عمومی اتفاق نیفتاده است. مقاله حاضر میکوشد تا برای این سؤال
پاسخی بیابد.
خلاصه ماشینی:
"تسلیحات غیرهستهای: تا این اواخر تنها زمینهای که در آن، یک اقدام واقعی خلع سلاح انجام گرفته بود، مربوط به سلاحهای بیولوژیک و باکتریولوژیک بود که تحت مفاد پروتکل 1925 ژنو، استفاده از آنها ممنوع است و از آن پروتکل نیز، تنها یک سند مقررات جنگ غیرهستهای، تنظیم شده است، ولی کنوانسیون 1972، از یک طرف،توسعه، ساخت و ذخیره سلاح مذکور را ممنوع میکند و از طرف دیگر، تخریب ذخایر موجود را خواستار میشود.
به علاوه، قدرت هستهای آمریکا و متحد استراتژیک آن در خاورمیانه، یعنی اسرائیل، تهدیدی علیه صلح و امنیت بشری است و برای ایجاد صلح پایدار در جهان، امر خلع سلاح میکروبی و شیمیایی کشورها باید از خود آمریکا و متحدین آن در جهان و منطقه خاورمیانه آغاز شود؛ زیرا غرب و بویژه آمریکا در طول جنگ عراق علیه ایران ثابت کردند که قدرتهای مسؤلیتپذیری نیستند و به منظور دستیابی به اهداف سیاسی، حاضرند انسانها را با سلاحهای مرگبار شیمیایی و میکروبی قربانی سازند.
به این ترتیب، مبارزه برای اعطای برتری به سازمان ملل متحد به عنوان ابزار ملتها برای اجرای اصول و قوانین منشور، به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل میشود؛ منشوری که ماده 21 آن در زمینه خلع سلاح چنین پیش بینی میکند: برای کمک به استقرار صلح و امنیت بینالمللی از طریق صرف حداقل منابع انسانی و اقتصادی جهان برای تسلیحات، شورای امنیت به کمک ستادی که در ماده 47 پیشبینی شده، مأمور تهیه طرحهایی است که اعضای سازمان ملل به منظور استقرار نظام مقرراتی تسلیحات ملزم به پیروی از آنها خواهند بود."