چکیده:
نگاه محققانه به تاریخ و فرهنگ مردم ایران درباره کوچ نشینی، فکر را به عمق تاریخ ایران – زمانی که قوم آریایی به فلات ایران کوچید – سوق می دهد. اقوام ایرانی، در اصل، کوچ نشین بوده اند و هنوز هم، در این سرزمین عشایر کوچ نشین، هر سال، برای چرادادن دام جابه جا می شوند و، در دو سوی مسیر کوچ، دو نقطه برای ییلاق و قشلاق خود برمی گزینند.
جامعه یکجانشین ایرانی نتوانسته است آداب و رسوم و فرهنگ آبا و اجدادی خود را تمام و کمال حفظ کند و، به تاثیر زندگی شهری، خواه ناخواه تحول فرهنگی یافته است. اما کمتر دست خوش این تحول گشته و الگوی سنتی زندگی و، در نتیجه، میراث فرهنگی نیاکان خود را حفظ کرده است.
بعضی از جوامع روستایی ایران، با تمام سابقه یکجانشینی، به دلیل گله داری، هنوز دارای خصوصیات زندگی کوچ نشینی هستند، هر چند کوچ از روستا تا چشمه بهاره میاه کوه و دره اطراف روستا باشد. گله داران، حتی اگر یکجانشین باشند در مواقع لازم، خانه و کاشانه را رها می کنند و همراه گله به دامان طبیعت پناه می برند تا دام خود را در مراتع سرسبز بچرانند و تا فصل سرما در آن نواحی به سر می برند. بدین سان، وابستگی صرف به گله، عامل جابه جایی است.
اهلی کردن حیوانات به جوامع گوناگون نسبت داده شده است؛ از جمله اهلی کردن میش را به عراق، گاو را به یونان و ترکیه، الاغ را به مصر، اسب را به آسیای مرکزی، شتر یک کوهان را به عربستان و بز را به ایران نسبت داده اند. نقوش دیواره غارها و ظروف سفالی در نقاطی از ایران نشان می دهد که متجاوز از ده هزار سال پیش، ساکنان این سرزمین بز را اهلی کرده بوده اند...
خلاصه ماشینی:
"شکر (sÏekar) ، دارای موی سفید (شکری) شیر آغزی (sÏir-e aھgez-i) ، شیر غلیظ بز تازهزاییده شیر اسپ (sÏir-e espe) ، شیر معمولی شیربر (sÏir bor) ، از شیر گرفتن بزغاله و بره غوچ جنگی )gucÏ-e jÏang-i) ، قوچی که شاخ بزند و کسی جرأت نزدیک شدن به آن نداشته باشد قاتم (qaھtma) ، نخ مویین مخصوص بافت چادر سیاه عشایر، جوال و خرجین و نظایر آنها قاش (qaھsÏ) ، آغل تابستانی بز و گوسفند که با شاخ و برگ گیاهان محصور شده باشد áاوشا قلاو (qollaھv) ، قلاب مخصوص آویزانکردن لاشه گوشت در قصابی قناره (qannaھra) ، قلابی که لاشه دام را بدان آویزند (á قلاو)؛ کپر قصابی کارد (kaھrd) ، کارد قصابی کال (kaھl) ، دارای پشم سیاه کالوسی (kaھlus-i) ، بزی که، در اثر خوردن گیاه کالوس، از چشمش مرتب آب بیاید کپر قساوی (kepar-e qassaھv-i) ، کپری کوچک که در گذرگاهها یا میدانهای روستا برپا میکنند و گوشت روزانه مصرفی را به فروش میرسانند.
مشکولک (masÏkul-ek) ، مشک بسیار کوچک مخصوص چوپانان مندال (mandaھl) ، گله بزغاله و بره مندال بو (mandaھl bu) ، چوپان بزغالهها مویینه (muyina) ، جنس بز (نر یا ماده) (در مقابل پشمین) می (mi) ، مو نکار (nekaھr) ، قطعه چوبی مدرج به طول حدود 30 سانتیمتر برای اندازهگیری مقدار شیر روزانه نمک (nemak) ، در فصل بهار، هر چند هفته یکبار، مقداری نمک آردشده روی سنگهای صاف واقع در مسیر گله میریزند تا دام آن را زبان بزند و کمبود نمک بدنش جبران گردد."