چکیده:
موضوع اصلی سه نمایشنامه تاریخی گتس فن برلیشینگن اثر گوته،ویلهلم تل اثر شیلر و نبرد هرمان اثر کلایست خود یاری در مقابل اشکال مختلف ظلم و استبداد در دوران از هم گسیختگی سیاسی و اجتماعی است.در این آثار خود یارانی همچون آرمینیوس،گتس فن برلیشینگن و ویلهلم تل معرفی میشوند که خود یاری آنها در مقابل استبداد و استیلای خارجی در سه دوره مختلف تاریخی مطرح میگردد.بدین ترتیب نویسندگان مذکور با دیدگاههای متفاوت کوشیدهاند که غیر مستقیم راههای مقابله با ظلم را در زمان حیات خود،قرن 18 و 19 میلادی در اذهان عمومی تداعی کرده و حد و مرز خود یاری را نشان دهند.روند این سه نمایشنامه نشان میدهد که گوته و شیلر موضوع خود یاری را دقیقتر بررسی کرده،با دید نسبی و محتاطتر به آن مینگرند و مشروعیت آن را فقط با شرایطی خاص تأیید میکنند.در مقایسه با آنها کلایست که افسری وطنپرست بود به دلیل تأثیر پذیرفتن از اوجیگری روح ناسیونالیسم و وطنپرستی در آرزوی آلمان متحد و قوی،به موضوع مستبدین روند تاریخ را رقم میزنند،این مسئله همچنان موضوع مهم حال و آینده خواهد ماند.
خلاصه ماشینی:
"به این معنی که دفاع مشروع آرمینیوس در مقابل تجاوز نظامی رومیها به سرزمین ژرمنها پس از میلاد مسیح،خودیاری ویلهلم تل در مقابل استبداد حاکمیت هابسبورگ در سوئیس در قرن چهاردهم میلادی و خودیاری گتس فن برلیشنیگن در مقابل استبداد داخلی و دفاع او از حقوق شوالیهها در قرن شانزدهم میلادی،با این هدف در این سه نمایشنامه مطرح میشوند که استبداد داخلی و استیلای خارجی در آلمان در قرن 81 و اوایل 91 میلادی در اذهان عمومی تداعی شده و راههای مقابله با آنها بهطور غیر مستقیم نشان داده شود.
» Goethe 1998:) (175 موضوع خودیاری در اثر«گتس فن برلیشینگن»از دیدگاه گوته موضوع اصلی نمایشنامهء«گتس فن برلیشینگن»اثر گوته،دفاع شوالیهای به نام گتس از حقوق و آزادی شوالیهها در مقابل امیران مستبد بود که این مسأله در دوران هرجومرج پایانی قرون وسطا در حقیقت نشانگر برخورد دو طرز تفکر متفاوت حقوقی شوالیهها و امیران حاکم بر آلمان آن زمان بود.
با فراگیر شدن استبداد والیان،خودیاری فردی تبدیل به قیام مردمی شد؛و گرچه تل تا پایان نمایشنامه در دفاع از حقوق خود به تنهایی عمل میکند و در پایان به عنوان ناجی بزرگ آزادی سویس از او یاد میشود با این وجود او در مبارزه بر ضد حاکمان هابسبورگ فقط یکی از قیامکنندگان بود.
این برداشت گوته تا حد زیادی تأثیرپذیرفته از افکار (Justus Mo?ser) است که در اثر مشهورش "Von dem Faustrechte" حق خودیاری و اعلام مخاصمه را (Fehderecht) در قرون وسطا مشروع میدانست و معتقد بود که این تنها وسیلهای است که آزادی و حقوق شوالیهها را در مقابل قدرت مطلق امیران تضمین میکند."