چکیده:
در اصطلاحات بکار رفته است.قبلا ما نگران"سودهای نادرست"، "حسابآراییها"،"سودهای متورم شده"و مسائلی از این دست بودیم،اما اکنون نگران"سودهای مدیریت شده" هستیم.تفاوت اینها در نام آنها میباشد. در نهایت،به این نتیجه میرسیم که بیش از اینکه دغدغه مدیریت سود را داشته باشیم،باید نسبت به این موضوع اظهار نگرانی کنیم که بهرغم اتکای بخش وسیعی از جهان امروز بر اطلاعات حسابداری و اتخاذ تصمیمات گسترده بر مبنای صورتهای مالی تهیه شده توسط حسابداران،گزارش سود و سرمایه در گزارشهای مالی چیزی بیش از داستانسرایی و بیهودهگویی نباشد.تاکنون تصویرهای گوناگونی درباره ماهیت وجودی حسابداری ارائه شده است.حسابداری به عنوان یک هنر،یک نوع فعالیت خدماتی،یک ایدئولوژی، یک زبان،یک ثبت تاریخی،یک واقعیت اقتصادی،یک سیستم اطلاعاتی و در نهایت حسابداری به عنوان یک کالا؛نمونههایی از این تصاویر میباشند.در این مقاله،علاوه بر 2Lدیدگاههای فوق،ماهیت حسابداری را از منظر مفسرین اجتماعی و پساساختارگرایان نیز مورد بحث قرار میدهیم. علاوه بر این و با توجه به اینکه مساله تدوین و اعمال استانداردهای حسابداری برای حرفه حسابداری و استفادهکنندگان ذی نفع از اهمیت بالایی برخوردار میباشد،به بررسی ارزیابی لی1(2006)در خصوص پیشنهاد 3Lهیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی2مبنی بر تدوین استانداردهای حسابداری مبتنی بر اصول میپردازیم. هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی اعتقاد دارد که چنین رویکردی مبتنی بر چارچوب نظری آن میباشد و با تکیه بر اصول حسابداری و نه قواعد، میتواند از موج اخیر انتقادات نجات یابد.در بسیاری از موارد،این انتقادات مشابه و یکسان بوده و تفاوت آنها تنها
خلاصه ماشینی:
"علاوه بر این،استنباط پذیرفته شده بخش عمده حرفه از ماهیت بنیادی سود و سرمایه،مبتنی بر این فرض قرار دارد که یک واحد تجاری،دارای محتوای اقتصادی واقعی میباشد که سود و سرمایه حسابداری باید بر آن دلالت کند؛دیدگاهی که(شاید تنها بهطور تلویحی)مبتنی بر تئوری فلسفی تناظر حقیقت در رابطه با چیزهایی میباشد که علائم حسابداری با آنها اشاره دارد.
رویکرد ساختارگرایان اجتماعی12 لی(6002)براساس تفسیر اجتماعی سرل از فلسفه حقیقت،چنین استدلال میکند که حسابهای سود و سرمایه نه تنها به حقیقت مطلق و ذاتی محتوای اقتصادی اشارهای ندارند،بلکه به تصور انتزاعی که به صورت اجتماعی از حقیقت اقتصادی شکل گرفته است نیز توجهی ندارند او بر این اساس چنین نتیجهگیری میکند که تا وقتی تدوینکنندگان استاندارد به درک هستیشناسی22و شناختشناسی32این اهداف ساختار یافته از منظر اجتماعی نائل نشوند،اقدام هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی در جهت تدوین استانداردهای حسابداری مبتنی بر اصول42به عنوان مکمل(و یا حتی در بلندمدت جایگزین) استانداردهای مبتنی بر قواعد فعلی، بیش از یک مسکن موقت برای بیماری محیط حسابداری مالی،عمل نخواهد کرد.
اما شاید یک مساله اساسیتر این باشد که آیا یک شرکت به عنوان یک حقیقت محض خارجی وجود دارد؟و اگر اینگونه نیست،به نظر میرسد هرگونه صغری و کبری کردن راجع به حسابداری برای واقعیت اقتصادی آن و تردید راجع به قواعد در مقابل اصول نوعی مغاطله بوده و استنتاجهای غلطی را در پی خواهد داشت.
پیشرفتهایی را در بهبود گزارشگری مالی شرکت حاصل نمود، چنین به نظر میرسد که لی در اینجا نیاز به چارچوب نظری را مورد اشاره قرار میدهد و اینکه این امکان وجود دارد که چیزی را بنا یا جستجو کرد که به لحاظ شناختشناسی،مناسب انجام این کار باشد."