چکیده:
در این مقاله مهم ترین عناصر فکری کرکگور در بحث ایمان بررسی و بازسازی شده است. از دیدگاه کرکگور ایمان، حقیقتی انفسی است که با هیچ یک از مقولات تجربی و عقلی قابل قیاس نیست. در ادیان آسمانی به جای تحلیل های موشکافانه علمی بر حقایق انفسی که موجب شکوفایی درون و جان انسان هاست، تاکید می شود. ایمان گرچه به ظاهر امری تناقض نماست، در واقع، محال و تناقض منطقی را موجه نمی داند بلکه خصوصیت متعالی دین را برای پرهیز از اینکه ایمان را بتوان به طور کامل قابل درک کرد، حفظ می کند. ایمان با دوگانه اختیار انسان از یک طرف و موهبت الهی از طرف دیگر همراه است. نقطه اوج ایمان یا همان ثمره آن، عشق است.
خلاصه ماشینی:
"اینطور نیست که حقایق خارجی مهم نباشند و یا شناخت صفات خدا و حقیقتخداوند اهمیتی نداشته باشد بلکه مؤمن اکتساب حقایق و اطلاعات اخلاقی و دینی راوظیفۀ اصلی خود تلقی نمیکند؛زیرا با چنین اطلاعاتی انسان نمیتواند اعتقاداتدرستی را به دست آورد.
حقیقتی که خود را ذاتا به انسان اگزیستانس مرتبط میکند و بهمثابه امری انفسی یا درونی مطرح میشود و با حقیقت خارجی تفاوت دارد( 871.
کرکگور سؤال میکندبیشترین حقیقت در کدام است؟اولی که در«غیر حقیقت»خدای حقیقی را عبادتمیکند یا دومی که در«حقیقت»برای خدا نماز میگزارد،هرچند«بتی»را عبادتمیکند؟اگر قرار است بین حقیقت انفسی و آفاقی یکی را انتخاب کنیم،اولویت باحقیقت انفسی است-حقیقتی که خدای واقعی را،خدایی که همۀ وجود را تسخیرمیکند و به ما عرضه میکند-هرچند اهمیت حقیقت آفاقی را نیز نمیتوان نفی کرد.
گرچه حقایق آفاقی مهم هستند و آدمی باید به این مطلب که خدا در حقیقتوجود دارد،یا خدا یک موجود فناناپذیر است و بهطور کلی صفات خداوند را موردتوجه قرار دهد،اما فرد به عنوان وظیفه اولیه نمیتواند با اکتساب حقایق و اطلاعاتاخلاقی و مذهبی به اعتقادات درستی برسد بلکه با عمل کردن و پیروی خواهدتوانست به تعالی انسانی نائل شود.
در این سلسله از بحثها او با توجه به آموزههای مرسوممسیحیت بر گناهکار بودن نژاد بشر و بحث تجسم خدا در مسیح و غیره تأکید میکندکه به نظر نویسنده از جمله مواضع آسیبپذیر کرکگور در مبحث ایمان است و ازآنجایی که در این مقاله درصدد بازسازی تفکر وی در این مقوله میباشیم،از ذکر آنهاخودداری میکنیم."