چکیده:
ورزش به عنوان پدیدهای فرهنگی-اجتماعی ضمن پیوند انداموار با مجموعهء نهادها و ساختارهای اجتماعی،نقش مؤثری در جهت حفظ و بقای سلامت روحی و جسمی افراد جامعه دارد.بدین لحاظ این تحقیق،ضمن شناخت وضعیت گرایش دانشجویان به ورزش،به بررسی عوامل فرهنگی-اجتماعی مؤثر بر گرایش دانشجویان به ورزش و تعیین سهم هریک از این عوامل در تغییرات گرایش آنان به ورزش میپردازد. نظریههای مرتبط با موضوع تحقیق شامل تئوری شناخت اجتماعی،نظریهء خود اثربخشی،تئوری کنش منطقی،مدل باورهای سلامتی،تئوری رفتار برنامهریزی شده و تئوری حمایت انگیزشی میباشد.مدل تحقیقی پژوهش نیز بر پایهء نظریههای فوق مدون شده است.اطلاعات این تحقیق با روش پیمایشی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران و با بهرهگیری از پرسشنامهء کتبی و با روش نمونهگیری سیستماتیک گردآوری شده است.نمونهء تحقیق،شامل 310 نفر از دانشجویان ورزشکار میباشد.تحلیل عاملی ابعاد گرایش به ورزش،وجود دو بعد از ابعاد گرایش یعنی آمادگی رفتاری و بعد شناختی گرایش را که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است،تأیید میکند.تحلیل رگرسیونی رابطهء آمادگی رفتاری گرایش به ورزش با متغیرهای مستقل تحقیق مبین این واقعیت است که از میان متغیرهای مستقل تحقیق به ترتیب متغیرهای خود اثربخشی ورزشی،سودمندی اجتماعی ورزش،طبقه و جنسیت وارد معادله شدهاند.تحلیل رگرسیونی رابطهء بعد شناختی به ورزش با متغیرهای مستقل پژوهش نیز حاکی از این واقعیت میباشد که از میان متغیرهای مستقل پژوهش، متغیر تأثیر مثبت دیگران مهم در بعد شناختی افراد،تأثیرگذار میباشد و سایر عوامل،رابطهای با بعد شناختی نشان نمیدهند.
خلاصه ماشینی:
"-------------- (*)کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی-دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان مقدمه ورزش به عنوان یک رفتار مرتبط با سلامتی و نشاط مورد توجه و امعاننظر میباشد،به گونهای که بسیاری از موسسات زیبایی و تندرستی در نقاط مختلف دنیا،با استفاده از علوم روانشناختی و جامعهشناختی پیرامون علل و عوامل گرایش و مشارکت در فعالیتهای فیزیکی و نیز شناسایی عوامل مؤثر بر آن،تحقیقات دامنهداری را آغاز نمودهاند.
در این پژوهش سعی شده است با بررسی علمی وضعیت گرایش به ورزش و مشارکت در ورزش در میان دانشجویان ورزشکار و با تأکید بر چهارچوب نظری تئوری حمایت انگیزشی و برمبنای اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از پرسشنامه،فرضیههای پژوهش مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
خوداثربخشی درک شده میتواند بوسیله عوامل زیر تعیین شود: 1-تلاشهای فردی برای انجام وظیفهای خاص؛ 2-عمق پافشاری فرد در زمان مواجهه با مشکل؛ 3-موفقیتهای نهایی؛ (Godin Goston,1990,107) بندورا در تئوری خود نقش سه مکانیسم عمده را در خودتنظیمی رفتار نشان میدهد: 1-باورهای خوداثربخشی(قضاوت فرد در مورد تواناییاش جهت انجام رفتار خاص)که بطور ویژه به انگیزش و کنش نسبت داده میشود.
(Dzewaltowski,1996,366) -مطابق با تئوری شناخت اجتماعی،تلاشهایی که میتواند در افزایش رفتار ورزشی مؤثر باشد به قرار زیر است: -خود ارزیابی از سودمندیهای مورد انتظار از رفتارورزشی؛ -تواناییهای درکشده برای ورزش بطور منظم؛ محققین معتقدند که اطمینان فرد از تواناییش در انجام ورزش(خوداثربخشی ورزشی)و گرایش وی به مشارکتهای ورزشی به 6 مانع اصلی بازمیگردد که عبارت است از:ملامت دیگران، خستگی از انجام ورزش،صدمات جزئی،مسؤولیت خانوادگی،کمبود زمان فراغت برای انجام ورزش و اعتماد به نفس."