چکیده:
این مقاله نگاهی تطبیقی به مسئله ایمان از دیدگاه اسلام و
مسیحیت افکنده و در باب ماهیت، متعلق، ابعاد و آثار ایمان به
بحث پرداخته است؛ همچنین به طور گذرا، ارتباط ایمان با
مقولاتی همچون علم و عمل را نیز بررسی کرده است.
خلاصه ماشینی:
"(18) نکتهای که باید به آن اشاره شود این است که آکویناس در باب اراده ایمان، قایل به فیض الهی است؛ یعنی علت اینکه با وجود شواهد ناقص، عدهای تصمیم به ایمان میگیرند، آن است که لطف سابق خداوند شامل حال آنان شده و آن لطف، کمبود شواهد را جبران میکند.
علامه طباطبائی نیز با استناد به برخی از آیات، به این نتیجه رسیدهاند که علم لازمه ایمان است، اما ایمان صرف دانستن نیست؛ یعنی صرف علم به چیزی و یقین به اینکه آن چیز حق است، در حصول ایمان کافی نیست و صاحب آن علم را نمیتوان «مؤمن» نامید، بلکه باید ملتزم به مقتضای علم خود نیز باشد و طبق مؤدای علم، عقد قلبی داشته باشد، به گونهای که آثار عملی علم ـ هرچند فیالجمله ـ از وی بروز نمایند.
اما شیعه بر این اعتقاد است که ماهیت ایمان همان «تصدیق» است و عمل و اطاعت جزء آن به حساب نمیآید؛ زیرا اگر اطاعت جزء ایمان باشد، لازم میآید در بسیاری از آیات، که عمل صالح را به ایمان عطف کرده است، مانند «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات» (بقره: 277) تکرار بدون فایده صورت گرفته باشد.
از آیات قرآن استفاده میشود که هر کس به خدا و پیامبر او ایمان آورد و مطابق آن عمل کند، زنده میشود، و هر کس این چنین نباشد، قهرا مرده خواهد بود: «یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول إذا دعاکم لما یحییکم» (انفال: 24) در آیه دیگری، منظور خود را از این زندگی بیان میکند: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة» (نحل: 97) یعنی: خداوند به انسانهای مؤمنی که کارهای نیک انجام میدهند، حیات پاکیزهای میبخشد."