خلاصه ماشینی:
"شاه طهماسب وارد هرات گردید و بعد از اقامت کوتاهی برای زیارت مرقد مطهر حضرت رضا علیه السلام و سرکشی بایالت خراسان بجانب مشهد مقدس تا این ایام شاه مزبور و اکثر امراء و حتی عدهیی از افراد سپاهش؛ مانند زمان شاه اسماعیل اول،از شرب شراب و ارتکاب سایر مناهی روگردان نبودند،معهذا شاه طهماسب تصمیم گرفت که خود ترک مناهی و شراب نموده، امرای قزلباش و رجال مملکت را هم از ارتکاب باین اعمال باز دارد.
» شاه جوان بعد از اقامت مختصری در مشهد،بشهر هرات عودت نمود و چون عبید اله خان اوزبک،مجددا در آن صفحات مشغول تاختوتاز و قتل و غارت بود،شاه طهماسب که میدانست خان اوزبک مقابله با او خودداری میکند،با ارسال اشعار ذیل که خود سروده بود،سعی کرد وی را بجنگیدن وادار نماید: چو رفتم سپاهی برانگیختی چو باز آمدم زود بگریختی ز آمد شد ما خراسان خراب همه بندگان خدا در عذاب اگر پادشاهی بمیدان درآی ز ما هر که را ملک بخشد خدای (1)-تاریخ فارسنامهء ناصری،تألیف مرحوم حاج میرزا حسن حسینی ؟؟؟ ولیکن خان اوزبک که مصلحت خود را در جنگ کردن نمیدید،با شعار شاه طهماسب نیز اغفال نشده،برای جنگیدن حاضر نگردید و بطرف ما وراء النهر عزیمت نمود.
شارل پنجم که بسیار مایل بود با شاه ایران علیه ترکها اتحادی برقرار سازد در سال 935 قمری مجددا سفیری بنام یوحنا بالبی -johanna) (balbi که یکی از امرای کشور و بزرگان مملکت او بود-با نامهیی بدربار شاه صفوی اعزام داشت: خطاب نامه کما فی السابق به شاه اسماعیل است و معلوم میشود که تا آن تاریخ سلاطین اروپا از فوت شاه اسماعیل مطلع نبودهاند."