چکیده:
ابوالولید محمد بن احمد معروف به ابن رشد بزرگترین فیلسوف غرب جهان اسلام است. وی
به عنوان فقیه و محدثی بزرگ در قرن 6 ق مسألة تعارض عقل و نقل را مورد بحث قرار
داده و برای ایجاد همزیستی مسالمتآمیز میان مسلمانان به مسألة تأویل می پردازد.
تحقیق حاضر با تحلیل این مسأله که اساسا به علوم قرآنی متعلق است از زاویه دید یک
فیلسوف و فقیه ، نظریة وی در معنی تأویل را بازسازی می کند. برای جلوگیری از
برداشتهای نادرست از تأویل به بیان مبانی و ضوابط تأویل از دیدگاه ابن رشد
میپردازد. ابن رشد در این خصوص آراء جدیدی عرضه کرده که پس از او این اندیشهها
پیگیری نشده است.
خلاصه ماشینی:
"وی دین را تعبیری رمزی و تمثیلی از حقایق فلسفی میداند و معتقد است آن معارفی را که فیلسوفان با دقت فراوان مییابند خداوند متعال آنها را به صورت رمزی برای نوع مردم بیان کرده است و همین عمق معنا و عدم ظرفیت و گنجایش الفاظ سبب متشابه شدن برخی از آیات قرآن گردیده است (کاظم زاهر، ابن رشد و فلسفته، 2/52).
گاهی نیز ابن رشد علت وجود متشابهات در قرآن را اختلاف خلقت مردم و تفاوت درجات آنان و تباین قریحه آنان میداند، چون همه مردم در یک سطح نیستند قهرا برخی از آیات قرآن متشابه شده است و اگر همة مردم از جهت عقلی و علمی یکسان بودند در این صورت قرآن چیزی به اسم آیات متشابهات نداشت و نیازی نیز به تأویل نبود (ابن رشد، فصل المقال،ص 31).
اما وی چون پیرو مکتب خلفاست و راسخان در علم را در انحصار معصومان (ع) نمیداند معتقد است که راسخ در علم کسی است که تأویلی که بیان میکند علاوه بر مطابقت با دستور زبان عرب با فهم سلیس عربی نیز مطابق باشد و نیز آن تأویل موجب اضطراب ذهن مردم نشود و همین است علت آنکه علمای صدر اسلام قرآن را تأویل نمیکردهاند (ابن رشد، الکشف عن مناهج الادله، ص205)."