چکیده:
هدف این پژوهش پاسخگویی به دو پرسش توصیف نگرش افراد 81 تا 56 ساله شهر مشهد به طلاق در سال 3831 و تبیین عوامل مؤثر بر این نگرش بوده است.فرضیات این تحقیق عمدتا با استفاده از نظریات دور کیم و چشماندازهای کارکردگرایی و تعاملگرایی صورت گرفته است.این تحقیق بر آن است که عواملی نظیر تحصیلات دانشگاهی،تضاد و کشمکش در خانواده،برخورد با طلاق در میان آشنایان و بستگان،تماس با فرهنگ و جامعه غربی و افزایش انتظارات از ازدواج و زناشویی،با نگرش به طلاق رابطه مثبت دارند و با افزایش میزان پایبندی به مذهب و سنت،پیوند و معاشرت با خویشان،رضایت از زندگی زناشویی،منزلت و طبقه اجتماعی و پرهیز در روابط جنسی نگرش به طلاق منفیتر میگردد. روش تحقیق به صورت پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است که با انتخاب احتمالی از میان مناطق شهر مشهد و به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای صورت گرفته است.در تحلیل دادهها عمدتا از روش تحلیل رگرسیون استفاده گردیده است و روابط میان تکتک متغیرها با متغیر وابسته وارسی شده است.در نهایت با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر تأثیر متغیرها با یکدیگر و با نگرش به طلاق مورد سنجش قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"ازدواج و زناشویی،با نگرش به طلاق رابطه مثبت دارند و با افزایش میزان پایبندی به مذهب و سنت،پیوند و معاشرت با
رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر تأثیر متغیرها با یکدیگر و با نگرش به طلاق مورد سنجش قرار گرفته است.
در میان مردان تبیینی برای رابطه تقاطعی1میان نگرش به طلاق و سطح تحصیلات نیافته است(مارتین و پاراشار،
ازاینرو بدیهی است که نگرش به طلاق نیز در چنین جامعهای سهلگیرانهتر میشود(گود به نقل از آمبرت،
هنجاری شدن طلاق و رواج آن در جامعه از دیگر عواملی است که بر نگرش افراد جامعه تأثیر میگذارد.
خانواده نیز از طریق کاستن از میزان رضایت زناشویی بر نگرش به طلاق اثر میگذارد و آن را به سمت مثبت
این ضریب برای متغیر نگرش به طلاق با 51 گویه 47,0،پرهیز در روابط جنسی 97,0،پایبندی به
متأهلین به طور معنیداری از نگرش به طلاق افراد مجرد سختگیرانهتر است(این همبستگی با کنترل متغیر سن
طبقه اجتماعی واقعی افراد به کار گرفته شد که در سطح 50,0 دارای رابطه مثبت به نگرش به طلاق است.
رابطه رگرسیون چند متغیری نگرش به طلاق با این متغیرها به صورت زیر است:
عامل دانست:از سویی برچسب و تبعات طلاق برای زنان بیش از مردان است که باعث منفیتر شدن نگرش به
طلاق زنان نسبت به مردان میشود و از سوی دیگر افزایش بیشتر انتظارات زنان در عصر جدید از زناشویی به
با افزایش تفاوت تحصیلییا سنی زوجین،ظاهرا بایستی تفاهم زوجین کمتر و به دنبال آن نگرش به طلاق بازتر شود،ولی احتمال به خاطر عدم کفایت تعداد دادهها و یا همراه شدن آن با"