خلاصه ماشینی:
"از او شادمانی و زویت غمیست وزویت فزونی و زویت کمیست خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شادمان یک زمان چه گفت آن خردمند مرد خرد که دانا ز گفتار او برخورد کسی کو خرد را ندارد ز پیش دلش گردد از کرده خویش ریش هشیوار دیوانه خواند ورا همان خویش بیگانه داند ورا ازویی به هر دو سرای ارجمند گسسته خرد پای دارد به بند خرد چشم جان است چون بنگری تو بیچشم، شادان جهان نسپری نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جان است وآن سه پاس؛ سه پاس تو چشم است و گوش و زبان کزین سه رسد نیک و بد بیگمان خرد را و جان را که یارد ستود؟ و گرمن ستایم، که یارد شنود؟ حال، به«وحدت» یا «قرابت مضمون» ابیات فوق با مفاد آیات و روایات اسلامی توجه کنید: 1.
زمانی که سودابه (همسر کیکاووس و نامادری سیاوش) به تحریک شیطان از راستراه «عشق ایزدی» منحرف شده و چشم خیانت به هووزاده خویش میدوزد و تیر ترفند او در اغوایآن زیباروی پاک بر سنگ مینشیند و لاجرم، به صد نیرنگ و افسون دست مییازد تا بالأخره میان پدر و فرزند جدایی میافکند و مایه قتل سیاوش در دیار غربت و آن همه نقارها و کشتارها میان ایران و توران میشود، فردوسی از آن همه پستی و خیانت چنان به ستوه میآید که، آشفته و خشمگین، فریاد برمیدارد: چون این داستان سر بسر بشنوی به گیتی بجز پارسا زن مجوی به آید تو را، گربه زن نگروی زن بدکنش، خواری آرد به روی *** خصوصیت دیگر فردوسی و شاهنامه وی، مرگ آگاهی، معاد اندیشی، و عبرت گیری وی از حوادث روزگار است، که آن را نیز بایستی از جلوههای بارز تابش قرآن و روایات اسلامی بر افق اندیشه و فکر استاد طوس شمرد، و شرح و تفصیل آن موکول به مقاله آینده است."