چکیده:
گرچه«تجربه دینی»امری فراگیر و همه جایی است،اما اندیشه تجربه دینی پدیدهای نو و جدید میباشد که پیشینه آن به اروپای مدرن میرسد و امروزه به عنوان یکی از مباحث مهم فلسفه دین مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.تجربه دینی،ابعاد متنوعی دارد: پدیدارشناختی،روانشناختی و معرفتشناختی.
نوشتار حاضر به بحث پیرامون بعد معرفتشناختی تجربه دینی میپردازد. معرفتشناسی تجربه دینی درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا تجربه دینی میتواند باور دینی را موجه سازد یا نه؟در پاسخ به این سؤال،راههای مختلفی وجود دارد که تحلیل براساس ماهیت و سرشت تجربه دینی یکی از این راهها به شمار میرود.بنابراین حل این مسأله تا حدودی به توصیف ما از تجربه دینی بستگی خواهد داشت.نظریههای مطرحشده در ذیل این سوال را میتوان در سه دسته عمده جای داد:1.احساسی بودن تجربه دینی،2.ادراک حسی بودن تجربه دینی و 3.فوق طبیعی بودن تجربه دینی. بر همین اساس مقاله حاضر،پس از طرح مباحث مقدماتی پیرامون تجربه دینی و معنا و ویژگیهای آن،به بررسی حجیت معرفتشناختی تجربه دینی براساس ماهیت و سرشت این تجربه میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"تحلیل براساس ماهیت و سرشت تجربه دینی یکی از این راهها به شمار میرود.
فلسفهء دین از دیدگاه شلایر ماخر همانا تأمل بر این عنصر(تجربه دینی)
اولین کسی است که بیش از هرکس دیگری،اعتقاد به پایه بودن تجربهء دینی برای باور
این علم مطرح میشود،در مورد باورهای دینی نیز قابل طرح است.
فلسفهء دین به خود اختصاص داده است و برهان تجربهء دینی یکی از براهین مهم اثبات
استدلال مبتنی بر تجربهء دینی ممکن است یا به صورت دلیلی برای اثبات یک دین
»(هاسپرس،ص 280) در پاسخ به این سؤال که آیا تجربهء دینی میتواند دلیل و شاهدی بر وجود خداوند
است که این برهان را(به گونهء نسبتا ضعیفی)در کتاب تجربهء دینی مورد بحث قرار داده
بر همین قیاس،وی معتقد است در تجربهء دینی نیز سه جزء وجود دارد:
او میگوید:اگر تجربهء دینی نوعی تجربهء حسی باشد،باید این شروط را برای آن صادق بدانیم؛اولا،امر مدرک در خارج وجود داشته باشد؛ثانیا،این امر باید علت
است که اگر تجربهء دینی را براساس فاعل آن شناسایی کنیم،در آن صورت این مفهوم را
معیارهایی است که شلایر ماخر،اتو و دیگران برای تعریف لمحهء دینی در تجربه مطرح
بر این اساس،وی بر آن است که ما باید به ارتکازات خود مراجعت کنیم و آنها را در پرتو بررسی سنتهایی که نمونهء دین هستند(مثل بودا،
طریق تجربهء دینی،باور دینی را توجیه کرده و راهی برای اثبات وجود خداوند پیدا کند.
توصیف تجربهء دینی متضمن نوعی تفسیر است و در این تفسیر،وجود
است که به حجیت معرفتشناختی تجربهء دینی و اثباتپذیری وجود خداوند به وسیلهء"