چکیده:
خلاقیت از نظر روانشناسان جزو فرایندهای عالی طبقهبندی میشود،در حالی که هیجانات غالبا به عنوان فرایندهای غیر شناختی،میراث حیوانات پیش از انسان به حساب میآیند.در این مقاله،مؤلف درپی معرفی دیدگاهی است که براساس آن، هیچانات میتوانند محصولات خلاقانهای به حساب آیند.مؤلف معتقد است؛خلاقیت هیجانی ثمرهء معنویسازی هیجانات است. از نظر وی،دو راه برای نگریستن به معنویت وجود دارد:یک راه،نگاه به معنویت به عنوان حالتی است که در ضمن یک تجربهء عرفانی محقق میشود(تجربهای که با امر مقدس ارتباط دارد).راه دیگر،نگاه به معنویت به عنوان ویژگیهای خاصی در حالات هیجانی است.این ویژگیها در تجارب عرفانی نیز دیده میشودند.در نگاه اخیر،معنویت ضرورتا معنای هستی شناسانهای که در ارتباط با امر قدسی باشد،ندارد،بلکه صرفا به ویژگیهای عام تجارب عرفانی اشاره میکند که در صورت جریان یافتن آنها در تجارب هیجانی،این تجارب به محصولات خلاقانهای تبدیل میشوند که بدیع،اصیل،و فوق العاده اثربخش هستند.
خلاصه ماشینی:
"(آوریل،استانات و مور،8991؛ ریچاردز،8991) در اینجا،علاوه بر ارائهء الگویی از هیجان،که در آن خلاقیت هیجانی یک مفهوم نظری پیدا میکند،به اختصار بعضی از تحقیقات تجربی در مورد تفاوتهای فردی در زمینهء خلاقیت هیجانی را مرور مینمایم و در این میان،به«آلکسیتمی» (ناتوانی در توصیف یا آگاهی از هیجانات و خلق خویش)و تجارب شبه عرفانی-یعنی دو وضعیتی که نقاط پایین و بالای پیوستار خلاقیت هیجانی را نشان میدهند-اشاره میکنم.
در اینجا،لازم است اشاره کنیم:هیجانی که انعکاسی از باورها و ارزشهای شخصی و واقعی فرد نیست(اصالت ندارد)نمیتوان خلاقانه به حساب آورد؛فرقی نمیکند که این هیجان تا چه اندازه بدیع یا مؤثر باشد.
(اکمن و دیویدسن،4991)اگر ما تنوع فرهنگی را به عنوان یک واقعیت-و نه صرفا پوششی برای هیجانات واقعی-در نظر بگیریم،سؤال این است که چگونه این تغییرات به وجود میآیند؟کوتاهترین پاسخ این است:از طریق تراکم و نشر نوآوریهای جزئی افراد متعدد به عبارت دیگر، تنوع فرهنگی،خلاقیت هیجانی را در سطح فردی تصور میکند.
به نظر من،خلاقیت هیجانی-همانگونه که در جدول(2)نشان داده شده است-نه تنها با گرایش به تجارب عرفانی،بلکه با گرایش به سرشار کردن هیجانات دنیوی از ویژگیهای شبه عرفانی رابطه دارد.
» یکی از راههای غلبه بر این دیدگاه دوسرگرایانه و حتی تناقضآمیز،ایجاد تمایز میان دو نوع از تجارب هیجانی است: تجاربی که واقعی تلقی میشوند و تجاربی که ساختگی به حساب میآیند.
به نظر میرسد که حتی در اینگونه رویکردهای نظری(تعمیم ویژگیهای عام معنویت به هیجانات)نیز بهترین الگو را باید از دین گرفت؛چراکه معنویت اصیل و پایدار تنها در تجارب دینی حضور دارد."