خلاصه ماشینی:
"تحصیل عقاید دینی از چه راهی امکان پذیر است؟ آیا میشود برخی از مردم به نحو تقلیدی به خدا، معاد و پیامبر باورهایی داشته باشند؟ آیا تقلید از بزرگان میتواند انسان را به مراتبی از شناخت مبدأ و معاد نایل کند؟ بعبارت دیگر، آیا تنها برخی از مردم موظفند درباره اصول و معارف دینی تحقیق نمایند و گروهی دیگر به نام عوام چنین تکلیفی برعهده ندارند؟ از سوی دیگر، تعالیم دینی چگونه و در چه سطحی باید بر مردم ارائه شود؟ آیا اساسا میتوان دین را به نحو یکسانی برای همه اقشار جامعه آموزش داد؟ با توجه به ضرورت مخاطبشناسی، عالمان دین و تمامی صاحبان قلم، هنرمندان و فرهنگسازان هنگام تبلیغ دین و بیان آموزههای دینی فعالیت خود را با کدام یک از سطوح مخاطبان خود تنظیم نمایند؟تحقیق یا تقلید: بیشتر اندیشمندان اسلامی طریق تبعیت از غیر و تقلید را برای اعتقاد به توحید و سایر اصول دین انکار کردهاند.
فیلسوف بزرگ دنیای اسلام ابن رشد (595 ه) در آثار کلامی خود مانند «فصل المقال» و «تهافت التهافت» با استناد به آیات قرآن اثبات میکند که نظر و تأمل عقلانی در موجودات از طریق قیاس نه تنها جایز بلکه واجب است و هر مسلمان وظیفه دارد قوانین قیاس عقلی، برهان و تعالیم منطقی و فلسفی را بیاموزد و در این راه حتی از آموزههای پیشینیان بهرهگیرد.
گرچه ابن رشد در میان انواع قیاس عقلی، برهان را در مرتبه بالاتری قرار داده است ولی از نظر او هر سه گروهی که از طریق دلیل برهانی یا جدلی یا خطابی به معرفت خدا و حقایق دین نایل میشوند به تکلیف خود در شناخت عقاید دینی عمل کردهاند."