خلاصه ماشینی:
"نکتهای که از کلام مرحوم صاحب جواهر بدست میآید و میتوان در تایید سخن فوق از آن استفاده کرد، این است که چرا در زمان پیامبر(ص) افراد صلاحیتدار و یا بتعبیر ایشان «مجتهدین» نصب عام نداشتهاند؟ آیا جز این است که شرائط زمان امام صادق(ع) در زمان پیامبر(ص) وجود نداشته و آن بزرگوار به دلیل داشتن حکومت از چنان تدبیری بینیاز بودهاند؟ پر واضح است که پذیرفتن نظریه دلالت قضایی بالفعل برای همه فقهاء در زمان کنونی، جامعه را دچار آشفتگی و بی ثباتی میکند، زیرا اگر قرار باشد هر مجتهدی در شهر یا روستای خویش دستاندر کار قضاوت شود کشور به مثابه جامعه ملوک الطوائف خواهد شد که در هر بخشی از آن قانونی ویژه حاکم است و این امر باعث اختلاف شدید و درگیری بین مردم میشود.
قاضی تحکیم ادغام شده در نظام قضایی در چنین شکلی نظام قضایی افرادی را که از نظر اداری در زمره کارکنان نظام قضایی به شمار میروند به عنوان کسانی که صلاحیت رسیدگی به دعاوی را دارند معرفی میکند و اصحاب دعوا پس از تقدیم دادخواست به مقام صلاحیتدار، در صورت تراضی میتوانند به شخص مزبور مراجعه کنند و بدون طی کردن مراحل رسیدگی رسمی بهحل اختلاف میان خویش بپردازند، تفاوت این نوع قضات با قضات منصوب کاملا روشن است چرا که این افراد اگر چه از ناحیه حکومت معرفی یا تعیین شدهاند ولی معرفی به معنای نصب نیست، لذا طرفین دعوا بدون تراضی حق مداخله و رسیدگی را ندارند، بر خلاف قضات منصوب که به محض طرح شکایت از ناحیه یک طرف، قاضی حق رسیدگی پیدا میکند ومیتواند طرف دیگر را ملزم به حضور در دادگاه کند."