خلاصه ماشینی:
"در ضمن از آنجاکه مدرنیسم پدیدهای است فرهنگی که وجود خویش را در نوعی گسیختگی از شیوههای سنتی ادراک،متجلی ساخته،لذا ضروری است تفاوت میان این دو بینش مشخص شود؛در بخش دوم،روایت سنتی یا کلاسیک را به منزلهء روایتی که به لحاظ ساختار ارسطویی است و با فیلم هنری از این نظر تفاوت دارد،مورد بحث قرار خواهیم داد.
برای درک این نکته تنها کافی است منتقدان و سینماروهایی را درنظر آوریم که فیلمهای عامهپسند را صرفا براساس کیفیت هیجانانگیز دراماتیک آن یا میزان همدلی و صمیمیتی که در هنگام تماشای آنها با قهرمان فیلم احساس میکنند،مورد قضاوت قرار میدهند؛حال آنکه اینان دربارهء فیلمهایی که درنظرشان«جدی»تلقی میشود،براساس توانایی فیلمساز در طرح و بررسی تنگناهایی که به عقیدهء آنها فراروی جهان معاصر قرار دارد، به ارزیابی دست میزنند.
»73وولن اعتقاد دارد که خودآگاهی هالیوود نو-که در فیلمهای متعلق به دورهء بعد از فیلم عصر معصومیت تظاهر مییابد-بیش از آنکه با پیان نیافتگی سازگار باشد،باوجود پایانی مشخص سازگار است؛چراکه هرچند در این سینما نیز برای القای معانی اضافی از تلمیح و نقلقول استفاده میشود.
هرچند غالب کارگردانان سینمای هنری با این سخن گدار موافق نیستند که تماشاگر را تنها باید از طریق محروم داشتن او از لذت ترغیب کرد تا خود را به زیر سؤال کشد؛جانبداری آنها از هنجارهای ادراک مدرنیستی باعث میشود از اصول ارسطویی تخطی جویند؛و ازهمینرو، فیلمهای هنری در مجموع کمتر از سینمای عامهپسند،خود را وقف ایجاد لذت به مفهوم ارسطویی آن کرده است."