خلاصه ماشینی:
"کودک،کودک است سیری در سینمای کودک و نوجوان ایران (به تصویر صفحه مراجعه شود) اکرم السادات ساکت اگر بپذیریم که در جهان نمیتوان چیزی یافت که بیربط و نامربوط باشد،و براین باور باشیم که روح جمعی بر سرنوشت انسانها حاکم است؛آنوقت میتوان گفت که تقسیمبندی رایج در جهان معاصر نمیتواند به شکلی صوری انسانها را از هم جدا کند، زمانی که شرلی تمپل کوچک عرصهی سینما را با شیرینزبانیهایش به تسخیر خود در میآورد و والت دیسنی به همراهی برخی از بهترین انیماتورهای خود شماری از بهترین افسانهها را به تصویر میکشد و پلنگ صورتی در قالب انیمیشنهای ساده(به لحاظ بافت داستانی)حرفهایی بسیار جدی را مطرح میکند و امیروی نادری در دونده حروف الفبا را برمیشمارد و نورالدین زرین کلک و علی اکبر صادقی آثار انیمیشن خود را با بهترین استانداردهای ساخت انیمیشن ارایه میدهند،به این باور میرسیم که جهان کودکانه،جهانی نیست که در انحصار تعدادی از کشورها باشد.
رنجهایی که شخصیتهای داستان میبرند،نشان داده میشوند و به این ترتیب کودکی که بینندهی این آثار است؛ از همان ابتدا به گونهای بیپرده با واقعیتهای عینی روبهرو میشود و گاهی این پرسش را در ذهن ما ایجاد میکند که آیا واقعا کودکان مخاطبان مناسبی برای این نوع آثارند؟شاید پاسخ مثبت باشد،اگر بدانیم که چنین آثاری را سازندگان آنها برای صدور به کشورهای به اصطلاح جهان سومی میسازند و مخاطبان خویش را در میان مردم این جوامع جستوجو میکنند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) امیر نادری سالهای بعد همچنان فیلمهایی دربارهی کودکان ساخت که دونده(4631)یکی از آنها و شاید بهترین اثر او در زمینهی کودکان باشد،اگرچه در دونده نیز فرم و فرمگرایی تمام ذهن او را به خود مشغول کرده؛اما در دونده نادری موفق میشود سیری واقعی در جهان کودکانه داشته باشد."